میومد میگفت تو هنوز سرت توی گوشیه به خدا کور شدی کمتر رمان بخون میام موبایلتو میگیرما برای گریه های یواشکی داخل اتاقم برای اذیت کردن پسرا یادمه یک پسری تلفنی عاشقم شده بود میگفت من تورو از دور دیدم ولی من هیچ وقت ندیدمش پشت تلفن زار میزد میگفت عاشقت شدم ولی هیچ وقت بهم نمیرسیم منم نصیحتش میکردم 😑یادش بخیر....... متاهل که شدی فقط باید بجنگی فقط با سختی با نداری یا اخلاق شوهرم با خانواده شوهر با غر زدنای شوهر