سلام خانوما
ما دوسال پیش بنا به دلایلی ماشینمون رو فروختیم و اونموقع بدلیل شرایطمون میدونستیم که تا یکی دو سال بی ماشینیم ،شغل همسرم جوریه که به ماشین نیاز داره و بچه کوچیکم داریم ، از بعد فروش ماشین نق زدناش شروع شد هر چند که فروش ماشین در جهت رشد و ارتقا زندگیمون بود ، من اهمیت نمیدادم ، نزدیکای فصل سرما بیشتر شد غر زدناش ، منم دلم سوخت براش که تو سرما میخواد اذیت شه هم برای بچه هام ، کل پس انداز اینهمه سالهام رو که مبلغ قابل توجهی ام بود ( اینجا نمیگم به دلایلی ) دادم بهش و باهاش یه ماشین صفر و خوب ایرانی خریدیم .کمی بیشتر از نصف مبلغ رو من دادم و بقیه رو هم قرض گرفت .اما فقط به این شرط دادم بهش که هر کی از راه رسید و ماشینو خواست نده بهش اونم قول داد و قبول کرد .دو ماه بعد خرید ماشین ، ماشین واسه چند روز افتاد زیر پای جاری و برادرشوهر رفتن ددر ! تا اعتراض کردم سرم جوری داد کشید که ماشین خودمه بتو هیچ ربطی نداره ! چند روز قهر بودیم و هیچی نگفتم ، این قضیه بارها و بارها تکرار شد ، چند روز پیشم شده آژانس بابا مامانش بردشون دور از چشم من شهرستان و برگردونده ، تا اعتراض کردم جواب سابق رو گرفتم !
من تو این زندگی انقدر عذاب روحی کشیدم نه که نخوام دیگه نمیتونم واکنش نشون بدم ، یه جورایی منفعل و لال شدم ، نمیدونم شاید از غم زیاده یا تکراری بودن مسائل ، اینم بگم که افسرده ام و دو ساله دارو میخورم . و حرفاش برام دیگه اهمیتی نداره ، دیگه ناراحت نمیشم و گریه نمیکنم ، بی تفاوت شدم ، اما فقط دارم از این میسوزم که من حتی دلم نیومد با اون پولا واسه خودم یه تیکه طلا بخرم ، همیشه نگه داشتم واسه روز مبادا زندگیمون ، اما میبینم الان حتی نمیتونم در مورد مال خودم اظهار نظر کنم .
به نظرتون عاقلانه ست ازش بخوام ماشینو بفروشه و پولم رو با رشدش بهم برگردونه یا بی جنبه گیه؟