از مسافرت برگشتیم همع چی خوب بودااا ولی بابام یه موضوعی بود که خیلی داشت روش تاکید میکرد هیچی دیگه مامانمم گفت باشه بسه فهمدیدیم سرمون درد اومد بابام ازون وقت قهر کرده مامانمم بهش گفت تو خسته ای باشه ولی چرا اینجوری میکنی بابامم گفت شما سرتون درد اومده والااا
الانم قهرن چند روز دیگم باید برم شهر دیگا دانشگاه گفتم این اخرا وه من هستم خوب باشیم زدو اینجوری شد حالا نمیدونم کی اشتی میکنن🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
یه جعبه شیرینی بخروباهاشون رودر روشو وآشتی شون بده یا باگوشی مامانت برای بابات معذرت خواهی بفرس وباگوشی باباتم یه پیام معذرت خواهی برای مامانت بفرس دیگه همه چی خودبه حودحل میشه
یه شیرینی اگه باشه بهتره بگو بخاطرمن کامتون روشیرین کنیدوآشتی کنیدبگو شمابزرگترین والگویی هستین واسه بچهاتون جوری رفتارکنی باهم که اون برامون بشه الگونه قهرودعوا بگومن که میرم همش توی فکرم ونمیتونم درس بخونم میخوام باخیال راحت ازاینجابرم
خوب پس رودرروشون کن دستشون روبگیرحرفایی که بالاگفتموبهشون بگو بعدم به مامانت بگوهمیشه توزندگی یه نفربایدکوتاه بیاد باهم چون بیرون کارمیکنه فشارکاری زیادی داره یه کم درکش کن واونی بزرگه که پا پیش میذاره واسه اشتی وراضیش کن که پیش قدم بشه
