سلام عزیزم من ی دختر سه ساله دارم و مادر شوهرم کنار ما زندگی میکنه ولی دخالت میکنه تو تربیتش مثلا بچه من برای یرشکلات گریه میکنه من دوس ندارم شکلات بهش بدم میگم. اول غذا بخوره ک اشتهاش از بین نره بعدا عصر بهش بدم ولی وقتی گریه میکنه مادر شوهرم فکر میکنه من میزنمش ی جوری باهاش حرف میزنه ک من مقصرم و شکلات بهش میده یا مثلا دخترم میخوام موهاشو شونه کنم لجبازی میکنه دستمو گاز میگیره منم سرش داد میزنم میزنه زیز گریه باز مادر شوهر فکر میکنه من زدمش ک گریه میکنه میاپ الکی جلو بچه منو میزنه ک بچه اروم بشه بهش میگم این کار اشتباهی هست بچه از مادرش حسابب ببره یا بچم میگه مامان برو بیرون مادر شوهرم میگه برو خونه بابات منو دختر تورو نمیخواییم منم بهش میگم این کار شما اشتباه هست میگه شوخی میکنم بعدشم اگه چیزی بگم قهر میکنه شوهرمم ناراحت میشه میگه افکارش قدیمی هست ولی بچه منه من میخوام تربیتش کنم ن اینکه میبینم مادر شوهرم میخواد منوپیش بچم بی ارزش کنه
چقدر رو مخه رفت و آمد رو خیلی کمتر کن،
شوهرت گوشزد کنه بهش بهتره
باید حد و مرز مشخص تعیین کنی براش و اجازه ندی دخالت کنه شده با دعوا
عین مادرشوهر من
هیچی نمیشه بچه بزرگ میشه
حق داری ولی اونم گناه داره
بگو مادرشوهر عزیز، بچه شما که شوهر من هست تربیتش مشکل های زیادی داره. لطفاً در تربیت فرزندم دخالت نکن.
با تشکر عروس عزیز تر از جانت😂😂😂
من باشم برخورد جدی میکنم و دیگه اجازه نمیدم بچه رو ببینه
دکتر انوشه میگفت وقتی انتخاب میکنید با مادر همسرتون یا مادر خودتون زندگی کنید ینی شما دیگه هیچ اختیاری توی تربیت فرزندت نداریی
وای امان از این رفتارای اشتباه حالا من مادرشوهرم کار اشتباهی میکنه شوهرم بهش میگه دیگه از ترس شوهرم دخالت نمیکنه
خونتونو جدا کنین فقط همینو میدونم
برو خونه بابات ما از تو خوشمون‌نمیاد 😵💫🤔
این دیگه چه حرفی بود
بقیه شو میشه پا افکار قدیمی گذاشت این یکی رو نه
با گوشت واستخونم درکت کردم
چاره ای نداری جز اینکه روش خودتو عوض کنی
با بچه ات خیلی زیاد وقت بزار. بازی کن .پارک ببر . بزار به خودت وابسته بشه
همه شون همینن مادرشوهر منم تا میرسیم خونش به بچم بیسکوییت وکیک میده بچم کلا دوست نداشته باشه نمیخوره دیگه هیچی نمیگم جکار کنم بی سواده وفکر میکنه اینا خاصیت داره مثلا
