2777
2789
عنوان

کتاب زندگی....

216 بازدید | 23 پست

اگه اجبارمون کنند زندگیمون رو بصورت کتاب بنویسیم حاضرید جز به جز سرنوشتتون رو بنوبسید؟🤓

گذشته فریبم داد حال عذابم میدهد ازآینده وحشت دارم ...اما به خدا امید دارم 💚

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نه متاسفانه احتمالا دستم خسته میشه ..ولی حاظرم وویس بدم 😁

خوشبحال مردها دلشان که بگیرد سیگار می‌کشند..هرزمانی هم که باشد بدون ترس ودلهره،به دل خیابان میزنند،حتی اگرشد وسایل دم دستشان رامیشکنند،اما ما زن ها چه؟؟؟نه خیابان برای دلتنگی هایمان امن است،نه سیگار با طبع لطیفمان سازگار...نه دل شکستن ظرف ها راداریم...مازن ها که دلمان میگیرد...زورمان به موهایمان میرسد...به ناخن هایمان میرسد...به بغضمان میرسد...ما زن ها درمواقع دلتنگی خیلی قوی که باشیم نهایت درگوشه ای مچاله می‌شویم وبی صدا می‌میریم..

ن حاظر به یاد اوری اونا از اول رو ندارم

در مورد بیماری هام مینویسم بجاش

(دورنگم)🎴تو مغزم خیلی صدا هس خیلی، تو سرم جنگله             صبح که از خواب پا میشم دلم میخواد کسی نباشه باهام حرف بزنه،میخوام از خونه که میرم بیرون کسی منتظرم نباشه، برگردم دل کسی تنگ نشه واسم،☻️۰ میخوام تنها باشم                                          در من تيمارستانی قصد شورش داره....یخیال پرداز روان           گیاه‌خوار💚 intjفمینیست💜  عاشق علم ونجوم👩🏻‍🚀فیلم باز فیلم خواستی ژانر مورد علاقت رو بگو چندتا بهت پیشنهاد بدم🧸 کیدراما عشقمه :)    من درون دنیای که تو مغزمه زندگی میکنم من صدا های تو مغزم میشنوم که واقعیت نداره من با افرادی که تو ذهنمه خوشحالم من با اشخاص غیر واقعی زندگی میکنم  روزی به مشکلاتی که اکنون رنجم میدهد خواهم خندید...و از پنجره بیمارستان روانی به بیرون خیره خواهم شد:)                       this is måneskin🫀متفاوت باش... مثلا بشین رو تلویزیون مبل ببین
من یک زندگیم رو نوشتم دادم به یک رمان نویس  و هرکسی داستانم خونده فکر می کنه فقط یک داستان هست ...

البته شهر و اسم مستعار گذاشتم روی داستان تا شناخته نشم 

نگین علینقی🌈کارشناس ارشد روانشناس بالینی🌈

من خودم تاالان جز به جز زندگیمو از ۱۵ سالگی نوشتم یعنی هرسال یک تا سه تا سررسید خاطرات و امام وقایع اونروز رو باساعت وتاریخش نوشتم فقط باید خلاصه وتدوینش کنم 😊 

گذشته فریبم داد حال عذابم میدهد ازآینده وحشت دارم ...اما به خدا امید دارم 💚
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز