دیدم تو خونه تنهام از حمام اومدم دورم حوله پیچیدم صدا دعوا اومد رفتم از پنجرمون که قدی بود کوچه رو نگاه کردم دیدم ی قلدر محله س که زیر دستاش دارن یکیو مجبور میکنن کلی شنا بره بعد فرداش رفتم بیرون نگو این قلدره منو دیده بود بهم گفت بیا اینجا منتظرت بودم😨
منم شوهر غیرتی دارم تو خاب خیلی ترسیدم محلش ندادم اونم گف خب امروز اجازه میدم بری بچرخی از فردا باید بیای!!
😂😂😂😂
🤣🤣
منم خیلی خواب های عجیب میبینم
لابد به تو هم بشین پاشو داد 😅😅😅
فرداش از ترس دوستمو اوردم خونمون دیدم قلدره اومده تو ساختمونمون دستمو گرفت گف بیا بریم خونه من! ازین قلدر وحشی آدم کشا بود که پلیسا هم ازش میترسن!
خلاصه از ترس داشتم میمردم بهش گفتم من شوهر دارم اولش شوکه شد بعد گفت بیا بریم خونه من دوباره😕گفتم نمیشه که ولی اگه پول داری دوستامو برات جور میکنم🤔
آخرش گفتم به نفعته کسی ازین مکالمه خبردار نشه چون اگه شوهرم بفهمه سر تو و دار دستتو لب جوب میبره
تو خابمم از غیرت شوهرم بیشتر ادم کشا میترسیدم😕🤣
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
