2777
2789
عنوان

بیاد از سرنوشتم بهتون بگم

209 بازدید | 7 پست

من ۱۴ سالم بود برام خاستگار اومد خودم راضی بودم از سر فکرای بچگونه گفتن عقد کنیم بابام گفت صیغه کنید ما صیغه شدیم و من بعد چند روز اومدم خونشون نشسته بودیم داشتم چت میکردم بعد پسره اومد اسمش میلاد بود 

اومد و نشست از اون طرف آبجیش اومد فکر کنم سی و خورده ای سن داشت سبزی به دست اومد گفت بیا سبزیا رو پاک کنیم 


رفتم و داشتیم پاک میکردیم ازم سوال میپرسید گفت غذا بلدی گفتم نه زیاد گفت بلد نیستی برو حیاطو بشور و جارو کن گفتم نه نمبخوام یه بلوایی را انداخت چاخان و فلان بهمان که میلاد کوبید تو دهن من من ناراحت نشدم اومدم خونه بابام 

و بعد کلی مسئله جدا شدیم 

حساب قبلا برای فرد دیگه ای بوده 😇🙏

آفرین

من دهن ندارم 😢                                                                                                  چون سرویس شده برای نام کاربریم 🙃😂خیلیا می‌پرسن چرا اسم کاربریت اینه یک چون میخواستم یه چیزی باشه که وقتی نگاش می‌کنی یکم بخندی حتی در حد یه لبخند ساده و دو یکی کنارم بود و💨منم از اون الهام گرفتم ❤️ میشه برای حاجم یه صلوات بفرستی🌟

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بعد از گذشت چند سال من هنوز شرمنده خانواده امم خود خانوادم راضی نبودن مخصوصا بابام الان یه دفعه یادش افتادم به عیچمی تعریف نکردم خودمو خالی کردم 

حساب قبلا برای فرد دیگه ای بوده 😇🙏
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز