بچه ها امشببهس گفتم نمیتونم زیر زمین اونم گفت من نمیتونم خودمو بدبخت کنم به خاطر اینکه پسرم تو اسایشو آرامش باشه ولی اون از اول که اومد خودش گفت که همه کار میکنم اگر نمی‌گفت حرفی نبود😔چکار کنم
گفت اگرم واقعا نمیتونی یکی دوسال دیگ ام صبر کن ببینیم اوضاع مملکت درست میشه یا نه 😔😔چکار کنم بچه ها !!!!!دیگ ادامه ندادم نرسیدم دوباره داد و بیداد کنه ، همینجوریشم داشت صداش می‌رفت بالا
مثل منه بدبخت کاش میرفتم مستاجری بهترازخونه بزرگ توساختمون مادرشوهر ......شوهرم میگه تاابداینجایی... ...
آره ببین خریتمون چه بلاهایی سرمون آورد
حالا واسه من که تو داهات هم هست
واسه شما چی؟
خونتون درب مستقل داره؟؟؟؟
بچه هم دارید؟؟؟
زنی را می شناسم من*که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن؛درون آشپزخانه*که می گوید پشیمان است*چرا دل را به او بسته؛کجا او لایق آنست؟*و با خودزیر لب گوید:گریزانم از این خانه*ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم راپس از من می زند شانه؟!* زنی را می شناسم من که نای رفتنش رفته*قدم هایش همه خسته*دلش در زیر پاهایش*زند فریاد:دگر بسه!"جهنم من شوهرم و خانواده شن! من جهنمو توی این دنیا تجربه کردم"بی صبرانه منتظر اون روزی هستم که تک تک بابت دونه به دونه بدی هاشون تقاص بدن... میگن دعای نی نی سایتیا گیراست ومن اینو به چشم دیدم؛دعاکنید هرچه زودتر شاغل بشم وخونه دار بشم و بتونه دخترمو بیارم کنارخودم و بادخترم یه زندگی آروم رو تجربه کنیم؛من سنی ندارم این همه درد واسه من وبچه م زیادیه!خدایا دخترم وآینده مونو به دستای پرقدرت تو می سپارم؛زندگی وآینده ای پر از آرامش و خوشبختی برامون رقم بزن....دلم برای خود سابقم خیلی تنگ شده....چه زود دیر شد....
