ما تازه ازدواج کرده بودیم با کلی قسط وبدهی ، یک ماه بعد عروسی شرکتی که همسرم کار میکرد رو فروختن همسرم خیلی ناراحت وناامید بود روزهای اول زندگیمون کوفت شدا ولی بلافاصله بهش پیشنهاد کار دولتی شد مجبوری قبول کرد چون حقوقش از خصوصی کمتر بود ولی سختی کارش کم بود ومسیرش نزدیک قبلیه خارج شهر بود ولی خب یلی زود پیشرفت کرد الآنم راضیه همیشه میگه من فروختن شرکت رو شر میدونستم ولی از هر خیری برام خیرتر بود خدا اینطوری برنامه میریزه عزیزم نگران نباش ،