شوهرم دست بزن داشت حالاکه خوب شده.....

مم تجربه ش رو دارم خیلی سخته

هم جلوی خانواده شوهر کوچیک شدم  هم جلو خانواده خودم

هنوزم عوض نشده و همچنان حیوونه

حق داری گلم . یاداوری و تجسمش از زمان اون اتفاق بیشتر آزار میده . چرا همون موقع جدا نشدی ؟

نه زخم زبون نیس جدی میگم. خوشحال باش با فکر گذشته الانتو نابود نکن

استغفرالله چطور میتونید اینطور حرف بزنید؟از خدا نمیترسید؟

عزیزم خیلی متاسفم ولی به خاطر خشونت همسرت و خانواده نفهمش عشق تو قلبت مرده ، به نظر من تلاش بیهوده نکن ، جداشو 

ببین عزیزم کاملا حق داری اما از خدا کمک بخواه و سعی کن ک حالا خوب شد از این فرصت استفاده کنید و جلو جمع به هم محبت کنید بسپار بخدا درست میشه باور کن طلاق با بچه خیلی سخته به جایی می‌رسی میگی کاش ب خاطر بچه ها مونده بودم

یه گوشه از قلب شما سیاه شده، زمان لازمه که کم کم فراموش کنید

من هم

..با زبونش دارم زجر میکشم

نخیر نمیترسم چون واقعیتە تا لنگاشونو میدن بالا دوتا سەتا میزاین شوهر بد از اول بدە دیگە بعد زرتی طلاق بچەی بیچارت چە گناهی کردە خود من چشم کور دندم نرم  خب بمی تونستم نزایم آیندە این بچە دست منە خب کمی تحمل کنن نمی میرن کە

و چقدربده ک نمیتونی ببخشی من ب شوهرم گفتم مطمئن باش هیچ وقت حلالت نمیکنم ته دلم باهات صاف نیست.......کاملادرکت میکنم.....

چاره ای جز ساختن نیست هرچی باشه برخطربچه هامون......خونه پدر ومادرامونم با بچه مطمئن باش سرایط خیلی بدتره 

وااای خیلی سخته عزیزم خدا ایشالا کمکت کنه 😔

بعضی از درد ها روح و روان آدم رو داغوووون می‌کنه شاید شرایط نسبت به قبل بهتر بشه ولی هرگز هرگز فراموش نمیشه انگار اون درد جزئی از توعه ن میتونی تحمل کنی ن میتونی فراموشش کنی 

و هیچوقت از میزان دردت کم نمیشه انگار همین الان اتفاق افتاده همون قدر ک اولین بار آزار دهنده بود الآنم هست حتی اگه هزاران سال بگذره .هیچ کس  نمی‌فهمه ک چی می‌کشی 

شاید  ب نظر تو این دنیای پر از قشنگی با کلی آدم زندگی می‌کنی اما فقط خودت میدونی ک چقدر دنیات تاریک و سرده و چقدر تنهایی چقدر همه چیز دردناکه 

من شاید شرایط تو رو نداشتم ولی دارم تو همون دنیای سرد و تاریک زندگی میکنم و این خود خود جهنمه