سلام دوستان من توخونواده ام یه مشکلی پیش اومددختردایی ام یواشکی رفت عروسی کرد وحامله شدوهیچکس خبرنداره فقط منومادرم منم به شوهرم گفتم الان یکماهیه شوهرم خیلی رفتارش عوض شده همش بهم پرخاش میکنه رفتیم خونه پدرم رفتارشوهرم اونجاخیلی بدبودامروزهم گفت داشتم میرفتم سرکار همکارخانومشوهم رسونده دعوامون شد بهم گفت توافسرده ای توبی فرهنگی بنظرشما من مقصربودم? تواین یکماه شوهرم چندروزی تنهارفتن خونه خواهرشون ماموریت داشتن تواون شهر ممکنه خواهرش توگوشش خونده باشه
چرا زرت گذآشتی کف دست شوهرت؟
چه ربطی به همکار خانومشون داره؟
گیر دادی؟
اول که هیچ وقت رازهای خانوادتو به شوهرت نگو،دوما حالا دوست یا همکارخانمش رو ببره سر کار چی میشه مگه چراتقصیر گردن خواهر سوهرت میندازی
اسی ازدواج دختر داییت چه ربطی به شوهرت دارهههه
باهاش حرف بزن ببین دردش چیه
کار دختر دایتون چ ربطی ب شوهرتون داره؟
کار اشتباهی نکرده که دوست نداشته کسی بدونه
اسی جان یه نصیحتی بهت بکنم هرگز هرگز رازتو به شوهرت نگو به دشمن بگو ولی بشوهرنه
شاید به زنها بدبین شده واینکه فکرکرده شما خانواده داغونین
شوهرت آدم بی جنبه دهن لق بوده نباید میگفتی حالا هم که گفتی شاید رفته گفته جایی اونا هم گفتن اینا شاید همشون اینطورین رو نده به زنت پرو بشه هر کار دلش خواست بکنه ،دیدم آدم های احمق این حرف هارو در گوش بقیه میخونن ،والا من جات بودم به طور جدی حرف میزدم باهاش تک تک رفتار هاشو میگفتم و دلیل میخواستم شاید آخرش هم تهدید میکردم که این رفتارات داره زندگیمونو از خراب میکنه باعث ناراحتی اعصابم میشه
اگر عروسی کرده چرا شناسنامه نداره بچه اش؟
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
