عزیزم داری خودتو اذیت میکنی الکی بنظرم الان دیگه
ببین تو چیزی ام بگی نمیفهمن دلتم خنک نمیشه
چون اخرشم متهم میشی به حسادت و دو بهم زنی بین مادر و پسر وداستانای دیگه
اینایی که گفتی که کنیز دختراش شده و واسه پسرش کاراش منته
منم دیدم
حالا شوهر تو خوبه تو باغ نیست اعصابش راحته
شوهر من قشنگ میفهمه و عقده شده براش
تماماین عقده ها میاد تو زندگی دیگه
منم خیلی جاها سعی کردم بفهمونم بهشون
حالا مادرشوهر من با شعوره فهمیده س
در ظاهر پذیرفت حرف منو ولی در باطن حتی ۱ درصد قبول نکرد ک اشتباه میکنه فقط بخاطر احترام واینکه من فک نکنم ادم قد و بدجنسی هست قبول کرد حرفامو
منم ۱۰ سال هیچی نگفتم یه چند وقت میگفتم اعصابم خراب بود
الان باز بعد چند ماه تصمیم گرفتم عین گذشته هیچی نگم ک حداقل احترامم حفظ باشه