خب سلام مامانم یه کارگاه عروسک بافتنی داره یه دختره به اسم سمیه اونجا ککار میکنه(افغانیه) بعد اون چهارشنبه دو هفته پیش بهم گفت اتو مو تو قرض بده میخوام برم عروسی منم گفتم باید از مامانم اجازه بگیرم اون گفت کامانت خودش به من گفت و مامانم اون روز ساعت 7 صب رفت ختم و 11 شب اومد من اونروز بدون دونستن اتومو دادم بهش فردا صبحش 8 صب اورد و زود رفت من شک کردم زود باز کردم جعبه رو دیدم بعلهههه خرابش کرده اتو از پایه شکسته حرارتش کم شده خراش های بزرگی برداشته و دکمه هاش دراومده درضمن پول اتوم 2 میلیونه!! بعد من گفتم یا میبری درستش کنی یا یکی نوع میگیری برده درست کنن گفتن این از پایه شکسته درست نمیشه میگم حداقل برو یکی بگیر مامانم چون اون کارگره ش هست بخاطر این که کارش عقب نیوفته طرف اونو میگیره اونم یک بیشرفیه خیلی خوشحاله که ازش پول نگرفتیم بگید چیکار کنم خشم درونم کمتر شه دلم میخاد بزنم صدا سگ بده