با این شوهر چیکار کنم

دوتا بچه داریم همسرم کاری در کل اخلاقای خاصی داره و اینکع ده سال ازدولج کردیم خوبی خوشی کنار هم بودیم پول لازم داشت طلاهامو دادم با جون دل اونم وقتی خونه خرید با دست دلبازی زد به نامم حتی ماشینم همینطور چون قسطی خرید و از خرج من و خودش و بچه ها زده شد تا قسطشو پرداخت کنیم گفت میشه مال تو ولی جدیدا میاد یه چرت و پرتایی میگه ادم میمونه تو حرفاش این یک سال واقعا تو فشار زیادی بود چند سال بود مغازه اش جمع شده بود  قصه اش طولانی با وانت میوه میفروخت ولی پارسال گفت مزایده گذاشتن برای یه پارکینگ درامدش عالی فلانه ال بله و .....گفت بیا شرکت کنیم رفتیم شرایط جویا شدیم که گفتن باید ۴۰ تومن اول بدیم که تو مزایده شرکت کنیم مامان نداشتیم منم میدیدم زمستونه براش سخته با وانت بیزون کار کنه گفتم بزار پیشرفت کنه ۳۰ گرم مادرم طلا خریده بود برای بچه ۳ تا تک پوش ۳ تام تک پوش پهن بود خلاصه فروختیم ۴۶ تومن و ۶ تومنشو اقا برای خورده بدهیاش خرج کرد و ۴۰ تومن ریختیم برای ضمانت مزایده زده اسممون در نیومد و مزایده هیچ شد وموند ک و ن سوزی من که ۳۰ گرم طلا ۴۶ فروختم طلا گرون شده بود که همون گرم میخواستم بخرم باید ۸۰ میلیون میدادم یعنی از اعماق وجودم سوختم بعد خلاصه گفتم بیا با ۴۰ تومن مغازه بزن تو سرما نرو با وانت اینور اونور فردا پس فردام برای بچه ها بده بگن تو وانت بار میفروشه بابام باز اونجور میگن مغازه میوه فروشی داره بابام خلاصه بابای خود من مغازه از شهرداری براش اجاره کرد و ۶ ماهم خودش کرایه شو داد و ۴۰ تومن بار ریخت مغازه تا امسال که این ماه هی غر میزنه من پول ندارم بار بیارم من باید قرض بگیرم خودم دیگه طلا ندارم و از پدرمم روم نمیشه قرض کنیم چون هنوز ۲۵ تومن بهشون بدهکاریم انقدر این چند وقت ادا اومده خدا میده یه ماه قبلش هی به من میگفت همه میگن دیونه ایی خونه به نام زنت زدی فلان ال بل بهش گفتم مردم از کجا میدونن نگو بهشون میشینی میگی که چی بشه بعد گیر داد برو دست چک بگیر بریم فرش بخریم چون جواز و همه مدارک مغازه به نام من بود رفتم گرفتم یه ماه میگم بریم خوب فرش بخریم خودت گفتی نمیاد الانم قرار بود بریم کفش بخریم مال بچه مدرسه اش از پول یارانه خودم جلو مامانمینا یه بلبشو راه انداخت که نگو رفتیم تو راه ماشین و عمدا مالید به دیوار 😐😐بعد من گفتم دیگه نمیخوام کفش برگشتیم مامانمینام باهامون بودن بعد برگشتیم با چه سرعتی تو خیابون میروند عمدا اصلا خیلی بداخلاق بازی در اورد بعد گفت داریم میریم خونه مامانم گفتم من نمیاد همین فقط اونا مونده بفهمن دعوا داریم برگشتم خونه اومد خونه میگه یه چک امضا کن من ببرم بدم به بابام ۵۰ میلیون پول بگیرم گفتم اون وقت چقدر چک بکشم گفت ۷۰ گفتم یعنی چی یعنی پدرت نمیخواد به پسرشه ۵۰ تومن بده ازش چک میخواد منم هرچی از دهنم در اومد گفتم و کلی بارش کردم و اخرشم گفتم سوییچ ماشینا رو تحویل بده برو ✨️🤦‍♀️🤦‍♀️دیگه برنگرد خسته شدم از بس از گلوم زدم دادم به بدهیای تو رفت 😭😭😭دیگه واقعا خسته شدم