بعد عمری با پس انداز خودم و پولی ک بابام داد رفتم گوشی خریدم از چشمم دراوردن عوضیاا
زن بابام تا فهمید دارم گوشی میخرم دختر خودشم اویزون کرد با من تا بابام برای اونم بگیره
بعد دخترش انقدر نسازههه ک نگم سراینکه ک از کدوم مغازه گوشی بخریم اول کلی دعوامون شد من میگفتم بیا بریم پیش این پسره میخوره صادق تر باشه اون میگفت نه چون فروشندش خوشتیپه میگی میخوای باهاش لاس بزنی بریم پیش اون یکی ارزون تر میده درصورتی ک فرقش ۱۰۰ت بود
خلاصه اونجا سر خرید گوشی من پول کم اوردیم دوباره جرو بحث کردیم اخرش فروشنده جریان مارو فهمید تخفیف دادو گفت قاب و گلسم بعدا بهم بده شماره حساب بهم دادو گفت شمارمم تو فاکتور هست کاری داشتی بهم بگو حتما و اخرشم دیگه پاساژ بسته شد مااشتباه رفتیم خروجیو اون مارو دید گفت از اینورو .. بعد گفت با چی میخواین برین ماشین دارید وفلان
همه اینارو ثبت و ظبط کرده ب زن بابام گفت زن بابام هم دوتاروش گذاشت ب بابام گفت😐