خیلی دوسش دارم ،واقعن به توجهش نیاز دارم.
تو دعوای اخیری که مادرش بامن داشت طرف منو گرفت وکلی با مادرش دعوا کرد.
از اون موقع همه ی خانواده طرفش کردن .
جریانش مفصل تو اولین تاپیکام هست.
۴ماهه به شدت افسرده شده وبه من بی توجه.
بش گفتم برو باشون آشتی کن نمیره،گفتم نمیخواد پشت من دربیای.
دیگه واقعن کم آوردم بش گفتم اینطور که داری پیش میری به طلاق عاطفی میرسیم ومن نمیتونم تحمل کنم.
اگه میخوای همینطور سرد برخورد کنی طلاقم بده.
اونم محکم یه سیلی منو زد.