2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

وااای ک منم درگیر افسردگی بودم اصلا دلم نمیخاستش☹️

دقیقا،هر روز زنگ میزدم به شوهرم گریه و شیون،چرا بچه دار شدیم‌ کاش نباشه کاش برگردم به روزای قبل،بچه ام کولیک داشت و به شدت بی تاب،گاهی که خسته میشدم و کم می آوردم دیگه میذاشتم زمین و فقط نگاه میکردم بهش،البته خوشبختانه اون دوران همسایه بودم با مامانم و تا یه خورده صدای بچه بلند میشد خودش رو میرسوند خونه و الا با اون حالی که من داشتم بعید بود بچه سالم بزرگ کنم

به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم می گذردآنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند..لحظه ها عریانند.به تن لحظه خود، جامه اندوه مـپوشان هرگز…!!زندگی ذره کاهیست که کوهش کردیم زندگی نام نکویی ست که خارش کردیم
حوصلشو نداشتم چندبارم زدمش گریه میکردم  یادآوریش برام سخته البته بماند اطرافیان مخصوصا خانواده ...

چطوری خوب شدی؟ منم خیلی عصبی ام دوتا بچه دارم

خدایا آنگونه زنده ام بدارکه نشکند دلی از زنده بودنم💚وآنگونه بمیرانم که به وجدنیاید کسی از نبودنم... 
دقیقا،هر روز زنگ میزدم به شوهرم گریه و شیون،چرا بچه دار شدیم‌ کاش نباشه کاش برگردم به روزای قبل،بچه ...

منم مثل تو بودم با این تفاوت هیشکی کمکم نبود. خاک بر سرم همش ب این فکر میکردم ببرم بذارمش پشت در خونه یکی خودم فرار کنم 

منم مثل تو بودم با این تفاوت هیشکی کمکم نبود. خاک بر سرم همش ب این فکر میکردم ببرم بذارمش پشت در خون ...

بآور کن منم بهش فکر کردم،دور از جونش همش تو دلم می‌گفته کاش یه اتفاقی بیوفته نباشه دیگه😭

تا شیش ماهگی اش هیچی نفهمیدم اصلا یادم نیست،هرچی فیلم و عکس داره خواهرم ازش گرفته،یادمه میگفتم چه حوصله ای داره 

ولی الان عکساش رو میبینم و افسوس میخورم

به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم می گذردآنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند..لحظه ها عریانند.به تن لحظه خود، جامه اندوه مـپوشان هرگز…!!زندگی ذره کاهیست که کوهش کردیم زندگی نام نکویی ست که خارش کردیم
چطوری خوب شدی؟ منم خیلی عصبی ام دوتا بچه دارم

به مرور بهتر شدم چند سال میگذره اما بیشتر اینکه ارتباطمو با خانواده همسرم خیلی کم کردم چون با حرفا ورفتاراشون حالمو بدتر میکردن الان خیلی آروم شدم

قرص اعصاب نمیخوری؟؟ 

نه تابحال نرفتم دکتر میترسم بدتر بشم با قرص و وابستش بشم

خدایا آنگونه زنده ام بدارکه نشکند دلی از زنده بودنم💚وآنگونه بمیرانم که به وجدنیاید کسی از نبودنم... 
نه تابحال نرفتم دکتر میترسم بدتر بشم با قرص و وابستش بشم

ب قرص وابسته باشی ک خیلی بهتر از اینه که کل زندگیتو با اعصاب خوردی بگذرونی زندگی رو ب کام خودتو خونوادت تلخ کنی. برو دکتر حتما 

به گذشته فکر نمی‌کنم اما اگر آگاهی امروز رو داشتم کتابای تربیتی بیشتر می‌خوندم ،گاهی وقتا آرومتر صحبت میکردم اما تمام توانم رو‌گذاشتم از این به بعد مادر خوبی باشم براش،الان غذاهای مورد علاقش رو‌میپزم ،به حرفاش گوش میکنم،باهم بیرون میریم ،بعضی وقتا با لحن بچه گانه باهاش صحبت میکنم موقع خواب چند دقیقه کنارش می‌خوابم بغلش میکنم ،بچه ها زود بزرگ میشن همیشه با خودم میگم پسرم‌مهمونه خونمه چند ساله دیگه پر میگیره و میره ومن دلم برای این روزا تنگ میشه

زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت....🍃
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792