نرگس هم اون موق تو جو اون مدل پسرا بود تا اینکه یکبار به اصرار اون دختره ما رفتیم اون خیابون من و نرگس تو شک اما نرگس تو چشماش ذوق بود من ته دلم لرزید هی میگفت نرگس بیا بریم لباس مدرسه تنمونه
گفت عه به تو چه تو برو من تازه اومدم عشق و حال یهو برادرش زنگ زد که کجایی اونم هول کد گفت مریم(من) اومدم بیرون الان میام!!!!!!
سرش داد زدم دستشو کشیدم اوردمش با خودم دم ایستگاه