يكي از اشناها يادمه ام اس شديد گرفته بود دختره همش گريه ميكرد پيش همسرش كه تو منو ول ميكني،تو به من خيانت ميكني ...و اينقد مظطرب شده بود از ترس اينكه شوهرش بهش خيانت نكنه خودش دست پيش گرفت به همسرش كه عين دسته گل ازش نگهداري ميكرد خيانت كرد..ام اسش هم اينقد شديد بود كه دو قدم راه ميرفت ميفتاد زمين
اخرش شوهره ازش جدا شد
فك كنم افسردگي شديد ميگيرن،سعي كن زياد بهش احساس ترحم منتقل نكني و خيلي عادي برخورد كن
واقعا هم الان ام اس درمان و كنترلش راحت شده مثل قديم نيست