برادرشوهر بزرگم یه پسز ۱۸ ساله داره خب برادرشوهر کوچیکم یه دختر ۷ ساله داره بعد این پسر برادرشوهرم تو یکی از اتاقا داشت اون دختر ۷ ساله رو دست مالی میکرد یعنی با چشمای خودم دیدم خیلی حالم بد شد تا دیدمشون پسره دختر رو هول داد عقب منم با عصبانیت دختر جاریمو صدا کردم که اون پسره بترسه
دختر هم جیکش در نمیومد همینجوری وایساده بود بعد اون دختز اینقد خوشکله و نازه یعنی قشنگ برده بودش جلو خوش تو بغلش بعد نمیدونم گردنشو کجاشو بوس میکرد ولی محل سگ به پسره ندادم مادرشم از اوناس که میگه پسر من فرشته ست شما دختراتونو جمع کنید و خودش دختر نداره بعد منو ۳ تا جاربام دخترامون تقریبا همسن هستن