2777
2789
عنوان

شوهر بی ملاحظم

266 بازدید | 32 پست

حالم خیلی گرفتس دارم گریه میکنم از دستش اونم پشتش رو کرده انگار نه انگار  که زنش رو ناراحت کرده خوابیده 

حالمون خیلی خوب بود ها سه نفری من و ایشون و دختر نازم داشتیم فیلم عروسی می‌دیدیم

که یدفعه آقا یادش اومد که بگه برا پدرش تولد نگرفته در حالیکه کن چن سالشه زنشم یه بار حتی منو سوپرایزم نکرده که کیک بگیره واسم

گفت باید برا پدرم تولد بگیرم گفته برا من تولد نگرفتین منم دلم خیلی شکست نتونستم خودمو کنترل کنم گریه کردم و حرفامو گفتم الآنم حالم گرفته در حالیکه به دخترم شیر میدم نمیتونم خودمو نگه دارم گریه  میکنم اعصابم خیلی خورد شده     

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چه لوس اخه خب بگیره سر چه چیزایی بحث درست میکنین

چرا آخه وقتی من زنشم برا من تولد نمیگیره برا پدرش بگیره برگشته بهم میگه پدر خودمه تو هم میتونی برا پدر خودت بگیر

فقط اونلیی که میگن حق با شوهرته تو بودی برا خودت تولدت نمیگرفت میرفت برا خانوادش میگرفت ناراحت نمیشدی

حق داری عزیزم

من یک زن عاشقم با کلی رویایی دخترونه من به خاطر تو از همه ی ارزوهای قشنگم گذشتم من به خودم یک  جوونی و نوجوونی کردن بدهکارم حالا که میبنم بازم برگردم عقب بازم تورو انتخاب میکنم اما بازم یه عادت های دخترونه دارم هنوزم قوی نشدم وقتایی که دلم میگیره یهو میزنم زیر گریه جایی کم میارم زنگ میرنم به پدرم به تکیه گاهم درد و دل میکنم تو با من چکار کردی که با سن کمم تونستم دوری خانوادمو تحمل کنم؟ من برای اینکه  تورو داشته باشم تاوان پس دادم تاوان تنهاییم تاوان درس نخوندنم تاوان سختی کشیدنم هنوزم دارم تاوان داشتنتو پس میدم اما دلم به داشتنت گرمه مرد خوش خنده من تصمیم گرفتم که مهربون باشم باهمه پرخاشگری و ناامیدی و حرص خوردن رو بزارم کنار و مثبت فکر کنم و مثبت عمل کنم امیدوارم موفق شم

خیلی اشتباه کردی دعوا کردی باهاش

میگفتی عشقم باهم برای بابات تولد میگیرمم خوشحالش میکنیمم ...چون من خودم عاشق تولدم...خودشو توی ذهنش خجالت می‌کشید و برای روز تولد توام برنامه میچید و کلی معذرت خواهی میکرد که چرا برات جشن نگرفته

بله همنطوره ولی برام بزرگ اومد اونطوری گفتنش خیلی ناراحت شدم

بجای بحث گریه و فلان اروم بشین صحبت کن بگو باشه تولد بگیریم و ..  بهش بگو ولی  تولد من یادت نره ها اینجوری بنظرم بهتره

...
خب پدرشه عزیزم باور کن یه تولد انقدر ارزش نداره خودتم آدم بده میکنی بزار بگیره 

آخه نمیدونین که وقتی نامزد بودیم عوض اینکه برا من که بعد سالها دوری بهم رسیدیم کیک بگیره واسه پدرش تولد گرفت منم دلم عقده کرده بودم ترکیدم

خیلی ممنون آرومم کردی

قربونت عزیرم واقعا من حقو بهت میدم چون سخته من خودم فردا تولدمه و از همسر انتظار دارم اگه شوهر ادم انتظارمون رو برداورده نکنه پس کی براورده کنه

من یک زن عاشقم با کلی رویایی دخترونه من به خاطر تو از همه ی ارزوهای قشنگم گذشتم من به خودم یک  جوونی و نوجوونی کردن بدهکارم حالا که میبنم بازم برگردم عقب بازم تورو انتخاب میکنم اما بازم یه عادت های دخترونه دارم هنوزم قوی نشدم وقتایی که دلم میگیره یهو میزنم زیر گریه جایی کم میارم زنگ میرنم به پدرم به تکیه گاهم درد و دل میکنم تو با من چکار کردی که با سن کمم تونستم دوری خانوادمو تحمل کنم؟ من برای اینکه  تورو داشته باشم تاوان پس دادم تاوان تنهاییم تاوان درس نخوندنم تاوان سختی کشیدنم هنوزم دارم تاوان داشتنتو پس میدم اما دلم به داشتنت گرمه مرد خوش خنده من تصمیم گرفتم که مهربون باشم باهمه پرخاشگری و ناامیدی و حرص خوردن رو بزارم کنار و مثبت فکر کنم و مثبت عمل کنم امیدوارم موفق شم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز