شکر خدا بچه ندارم و بچه دارم نمیشم بخاطر همین مشکلا دنبال درمانم نمیرم وقتی زندگی خودم وضعش اینه بچه بیاد که چی بشه
فعلاً که دارم صبر میکنم ولی یروزی میدونم که خسته میشم بزار از آخرین فرصتامم استفاده کنه ببینم اصلا آدم میشه یا نمیشه
واقعا خودمم سر در گمم همش تو فکرم که اصلا موندن با این آدم خیری برام داره همش میگم شاید الان برم زندگی بهتری بتونم بسازم چون سنم کمه ولی ده سال دیگه چی؟ بدبختی اینه خانواده حمایت گری هم ندارم برم اونجا هم مثل خونه این بی اختیارم مطمئن ام نه میزارن مستقل شم نه یه نفس راحت بکشم سر چهار ماه هم یه عتیقه بد تر ازین پیدا میکنن برام
شوهرمن فقط کافه ست
سرکارم که میره میادخونه فقط برای غذا خوردن میادبعد فورامیره کافه
واقعا ناراحت میشم این زندگیا رو میبینم
تو رو خدا قبل از انتخاب یکم چشماتونو باز کنید زمان بدین بشناسید همو یهو‌از هول عروس شدن بله نگید
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
