2777
2789

یعنی من ازوقتی ازدواج کردیم بیرون نرفتم تنهایی قبلا باهاش بحث میکردم کتکم میزد دعواراه مینداخت منم هیچ کاری ازدستم برنمیومد می‌نشستم سرجام الان هیچی نمیگم فقط میگم باشه بعضی شبا میگه بریم بیرون شیشه ماشین که کلا دودی کرده چیزی هم میخوایم بخوریم میگه از ماشین بیرون نیا میاره همونجا لباسم بخوام بگیرم یا خرید کنم باخودش میرم  برام  مثل بادیگارد می‌چسبه به آدم پشت سرم راه میره بیشتر وقتا هم خودش میگیره برام  یه بارعید رفتیم بازار شلوغ بود دستاش باز کرده بود دور من راه برم کسی بهم نخوره همه یه جوری بهمون نگاه میکردن مهمون میاد باید من خم نشم لباس بازنپوشم وخلاصه شدید گیره خونه بابامم که نمیزاره شب بمونم هیچوقت تنها جای امن برای من خونه پدرشوهرمه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

همسرمن اوایل بهتر بود الان خیلی بدتر شده 

اره بعضی ها هم بدتر میشن من نخواستم بگم 

ولی حتما خودت زنگ بزن مشاوره بگو مشکلم این هست چکار کنم راهکار بهت میدن بعد کم کم باید متعاقدش کنی هر چند اینجور آدم ها قبول نمیکنن که مریض هستن

والا نظر منو بپرسی حق داری خب جوون هستی دلت سرگرمی میخاد حوصله ات سر میره و لی در کل این اصلا مشکل خ ...

جزیی نیست دیوونم کرده به خدا دیگه به خودکشی فکرمیکنم 

من ۲۳ اونم دیگه نزدیک ۳۲ دیپلم دارم 

سعی کن راضیش کنی برید پیش مشاور چون اینجوری دووم نمیاری توی قرن ۲۱ زنی اگه نتونه تنها بره بیرون به کارهاش برسه یعنی شوهرش یه مسئله ی عمیق روانی داره! و توروخدا فعلا هم بچه دار نشی

عزیزم تا حالا مشاور رفتی؟

اگر اجازه نمیده اون موقع که میدونی بیرونه و نمیاد خونه زنگ بزن مشاوره یا یه روانشناس صحبت کن.شوهرت یه مشکل خاصی داره که میتونی با کمک به پزشک یا مشاور با حوصله و صبر زیاد ریز ریز درستش کنی.

تا پیر بشی که نمیشه جایی نری یا تو خیابون اسکورتت باشه

 راجب موضوع کاریش هم که من کلا چیزی نمیدونم مثلا نمیدونم درآمدش چه قدره نمیدونم چی داره چی نداره چیزی بخوام برام فراهم میکنه اما هیچی ازدرآمدش به من نمیگه توهیچ کاری نظر من نمیپرسه مثلا ماشین عوض میکنه به من نمیگه هرچی میخره یا میفروشه  من نمیدونم 
خانوادشم خوبن فقط مادرش بامن مشکل داره الان یکم بهتره ولی ازاول باازدواج ما راضی نبود ولی اونام حریفش نمیشن ازاونا حرف شنوی نداره  همه جوره اذیتم کرده ومن تحمل کردم فقط به خاطر اینکه دوسش دارم وابستشم باهمه بدیاش تحمل میکنم 
تا شنبه که اومدیم مسافرت با دوتا خانواده از دوستای پدرشوهرم وخانواده شوهرم دوباره اینجا بدرفتاریاش شروع شد بد دلیهاش ده برابر شده میگه اینا پسر دارن دوست ندارم تورو ببینن آخه من اصلا اجباری نکردم بیاد خودش گفت بریم امروزم گفت برگردیم که باهاش حرف زدم

جزیی نیست دیوونم کرده به خدا دیگه به خودکشی فکرمیکنم

تاپیک های بعدی تو حوندم متوجه شدم .اره بعضی مرد ها نمیدونم چرا اینجوری شورشو در میارن .بپرس دلیل این همه شکاکی ت برای چیه ازش بپرس همه مردها یا رفیقات مثل تو رفتار میکنن ببین اصلا نظرش درباره رفتارش چیه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

فدای تو

درامتدادتو | 51 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  2 ساعت پیش
توسط   naziiiiiiiiiiiii6971  |  3 ساعت پیش