خانوما امروز داشتم از باشگاه میومدم خونه یه پسره بی شخصیت با ماشین دنبالم راه افتاد هی حرف میزد باهم اشنا شیم فلان من اصابم خورد شد فحش دادم من متاهلم حس بد میگیرم نسبت ب این چیزا اینم حرصی شد از کنار اب با سرعت رد شد اب پاشید رو من انقد اصابم خورده حس بدی گرفتم اصلا دوس ندارم دیگ برم باشگا ب شوهرمم بگم داغ میکنه ،یکم حس خوب بدید لطفا
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
گاهی آدم تو جنگ با خودش باید اونقدر پیش بره که یه ویرونه بسازه از وجودش...اونوقت از دل اون ویرونه یه نوری، یه امیدی، یه جراتی جرقه میزنه... بس نیست این همه ناکامی؟این همه بدبختی...توی دنیایی که دو روز بیشتر نیست،منتظر چی هستیم؟کدوم معجزه؟کدوم خوشبحتی باد آورده؟🍀