بهش میگم بابا خواهرت چندین بار دعوت کرده ولی نمیای بریم میگه من خودم به آجیم میگم میگه من نمیام اونا بیان قدمشون رو چشم هیچ جا نمیره مهمونی فقط خونه ی باباش که اونم یه جورایی خونه ی خودش محسوب میشه البته اونم برای یک الی دو ساعت یعنی زود بر می گرده میگه آرامشی که تو خونه ی خودمو در کنارت دارم هیچ جای دیگه ندارم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
کاربر khestara70 که رمزشو فراموش کرده🥴---دوستان پروفایلم به هیچ فرقه ای ربط نداره این یک سحابیه،سحابیه چشم خدا یا مارپیچ، که از گاز و گردو غبار تشکیل شده سحابی ها گورستان و زایشگاه ستاره ها هستن همینطور از قشنگیای افرینش🙂البته تو این عکس زیادی اب و تابش دادن عکس واقعیشو میتونین سرچ کنین😍
😌گویند ک هر تیره شبی را سحری هست خدایا روزی صد هزار بار شکرت بابت تو دلی که بعد از انتظار بهم دادی خدا جونم مراقب حسامم باش و سالم تو بغلم بزارش دوستت دارم قلب مامان روح بابا منو بابایی با عشق منتظر لمس دستاتیم
😌گویند ک هر تیره شبی را سحری هست خدایا روزی صد هزار بار شکرت بابت تو دلی که بعد از انتظار بهم دادی خدا جونم مراقب حسامم باش و سالم تو بغلم بزارش دوستت دارم قلب مامان روح بابا منو بابایی با عشق منتظر لمس دستاتیم