من دارم غمباد میگیرم از بس حرفامو نزدم
نیاز دارم حرف بزنم ولی از دعوا و داد و بیدادش جلو بچه ها میترسم واسه همین هی سکوت میکنم
خیلی از هم دور شدیم
اصلا منطقی نیست و به شدت لجبازه
حتی میترسم پیامک بدم بهش
شبا کابوس میبینم داره بهم چیزی پرت میکنه یا داره خفه ام میکنه
ممکنه سکوتت رو بشکنی و بگی هم هیچ فایده نداره،فقط فاصله ها بیشتر میشه
همیشه میگه تو مقصری
حالا کارش هرچی میخواد باشه
هیچوقت سهم خودشو قبول نمیکنه برای همین زندگی زناشویی مون تغییری نمیکنه
جوری زندگی کن انگار اون نیست انگاره مرده
تا اجلش برسه راحت شی
ببین عزیزم یه چیزایی رو تو زندگی هر چی سعی میکنی تلاش میکنی عوض نمیشه ک نمیشه
واقعا همینه ک هست!
تو هم بچه داری و چاره ای نداری این مرد رو بخاطر بچه ت تحمل کنی
یعنی شرایط ایران اینطوره بهتره ک پیش بچه ت باشی
حالا ک آدم نفهمی یه چرا خودتو آزار میدی
اصلا هر چی میگه هیچی نگو بزار داد و بیداد کنه تو سکوت کن فک کنید یه احمق جلوت وایساده
تو از حرفای یه احمق ناراحت میشی؟ نه نمیشی چون حالیش نیست
خب ایشون انتظار زندگی پرشور داره از من
سره چیزای بیخود قهر میکنه اونم طولانی
وگرنه من ۱۱ ساله دارم با همین نفهمیش تحملش میکنم
این قهر کردناش خسته ام کرده
از چشمم افتاده نمیتونم بهش تکیه کنم تو سختی ها
