امسال دومین سالگرد داداش مرحوممه مامانم میخواد غذا درست کنه پخش کنه بهم گفت تو هم بیا کمک نمیشد بگم نمیام ناراحت میشد دلش میشکست از اون طرف شوهرم آدم بد جنسیه فقط میخواد منو بچزونه سر اینکه مادرم زنگ زد ی روز گوششو چسبوند گوشی هر جا میرفتم دنبالم میومد منم مامانم چیزی نگفت لج کرد تو دوست نداشتی من گوش بدم چی گفتی دو هفته ممنوعه بری خونه مامانت ده روز قبلشم نرفته بودم مادرم هر روز زنگ میزنه بیا به ی بهونه ای منصرفش میکنم الان گیر افتادم بگم شوهرم احتمال زیاد لج کنه کلا فردا هم نزاره برم سر قبر داداشم الانم اگرم بر فرض بزاره مثل همیشه میزاره دم غروب که اونا کاراشونو بکنن فقط برم براش غذای دو سه روز رو بیارم اعصابم داغونه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
چقدر سخته اینجوری هندل کردن اینجور ماجرا ها واقعا از آدم انرژی میبره من معمولا کوتاه میام ولی یه جای دیگه جبران میکنم چند روز بعدش باهاش صحبت میکنم همینجور که مادر وپدر تو احترام میخوان خانواده منم نیاز دارن به احترام پس اگه احترام گذاشتی منم در مقابل احترام خانوادتو میزارم اگه هم نه که از کن انتظاری نداشته باش
چقدر سخته اینجوری هندل کردن اینجور ماجرا ها واقعا از آدم انرژی میبره من معمولا کوتاه میام ولی یه جای ...
من ۶ ساله ازدواج کردم داداشم کلا با ماشین ۲ دقیقه فاصلمونه ی بار دعوتشون کرده اما اونا بالای ۲۵ بار نزدیک ۱۰ بارشو خودم کنسل کردم ۵ ۶ بارشو قول داد بریم موقع رفتن میگفت نمیرم بار آخر اونا بیچاره ها دو ساعت سر سفره منتظر بودن ولی خونواده خودش همیشه دعوتن سالی دو بار همشونو با هم دعوت میکنه نزدیک۳۷ نفرن طول سالم هر سری بین ۸ تا ۱۲ نفر ماهی دو بار دعوتن منم اصلا بی احترامی نمیکنم دیگه بی خیالم نه دوستی دارم نه از خونه میزاره برم بیرون حتی آرایشگاهم صلاح کنم نمیزاره کلا کوتاه میام از همه لحاظ ولی خودم افسرده شدم
نمیتونم از بس بد اخلاقه و کتک میزنه من دیگه میترسم کاری کنم نکنه عصبانی بشه واسه همین هیچ کاری نمیکنم تنها دل خوشیم گوشیمه که فیلم نگاه میکنم اونم چند وقت ی بار چک میکنه ولی میدونه کاری نمیکنم گیر میده گوشی زیاد نگاه میکنی کور بشی نمیبرمت دکتر اونوقت هردو چشمم اب مروارید داره گفت بگو مامانت پول بده به من ربطی نداره ارثیه