سلام خوبین
تا حالا شده هم خانواده ی خودت هم خانواده ی همسرت طرفدارت نباشن
پشت سر من و همسرم راحت حرف میزنن
دفاع میکنیم مامان من و مامان همسرم طرفدارمون نیستن
خیلی حال بدیه
شاید زیادی خوب بودیم
اگر همسرت پشتته فک نکنم مشکلی باشه
همیشه خودمون بودیم. هیچکدومشون حامی ما نبودن
بله و ازهردوطرف دوری کردیم
دقیقا من همه باهام بد بودن حتی مادرم اما مادر همسرم همیشه پشتش بود با این ک همه تقصیر ها گردن همسرم بود
همیشه حسودی کردم ب همسرم و مادرش ی مادری داره همه جوره پشتشه اما من مادرم همیشه برعلیه منه
شما بعد از ازدواج یک واحد مستقل هستید
باید به شیوه ای زندگی کنید
ک بقول معروف حتی دست چپتون نفهمه دست راستتون میخواد چکار کنه
باید به شیوه ای رفت و آمد رو کنترل کنید، ک اجازه دخالت پیدا نکنند، و حتی حمایت
تا حدّ امکان، رو پای خودتون باشید و از خانواده ها کمک نگیرید،
کمک که نمیشه نگرفت بالاخره پدر و مادر کمک میکنن یا همسر من انتظار کمک داره از سمت دو طرف
ولی خیلی کارا رو خودش انجام داده تو یه مقدار سرمایه ست که پدر و مادرا معمولا همون اول میدن
منظور طرفداری از پسرشونو میگم یا حتی از خودم
من و اون مظلوم هستیم چرا که کاری نکردیم و همه فکر میکنن ما مقصریم
نمیدونم چند سال ازدواج کردید تجربه ام بعد از ۱۱سال زندگی مشترک، دوری و دوستی از هر دو طرف هست، بله این وسط یک فشارهایی بهم اومد و یک چیزایی هم از دست دادم، مثلا کار مهم دارم نمیدونم بچه ام رو پیش کی بذارم، چون روابط رسمی رو برگزیدم، در عوض چیز بزرگتری بدست آوردم و اون آرامش هست... یعنی نمیشه هم خدا رو بخواهیم هم خرما رو، اگه میخواییم منافع پدر و مادر بهمون برسه حالا مالی عاطفی یا هرچی ، پس این حرف و حدیث هام در کنارش هست و باید تحمل کنیم، حل نمیشه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
