سلام دوستان خواب خیلی بدی دیدم تاالان سر درد دارم سرم داره میترکه اول اینکه خواب, دیدم شوهرم از خونه میزنه بیرون با خنده بعد میدوم دنبالش نمیرسم بهش سوار اتوبوس میشه میره زنگ میزدم بهش جواب نمیداد بعد ک جواب داد خیلی داد زدم خیلی حرص خوردم خیلی گریه کردم و زجه کشیدم ولی اون صحبتی نمیکرد و هر ده دقه یبار یدونه از جوابای کجایی رو میداد و میگفت چرا چیشده فلان اصلا نمیگفت کجاست اینقدر حالم بد بود و وسط خیابونا حیرون ویرون گریه میکردم و اون خواب, دوم هم اینکه ترس شدیدی گرفته بودتم از جن و اینچیزا تو خواب بچمو گرفته بودم هردقه یه سایه ی قرمز پررنگ میدیدم و داد میزدم و گریه میکردم از ترس جفت خونوادمم بودم بااینکه چیزیم نمیدیدم فقط سایه قرمز میدیدم خیلی وحشتناک بود