یه هفته قبل تولد همسرم بود به زور خودشو و دخترشو جاریم دعوت کرد بعدش که خواستم خانواده خودمو دعوت کنم گفت من پسش مادر و پدر تو راجت نیستم اونارو بعدا دعوت کن امشب نه
بعدش از صبح اون روز اومد که مثلا کمک کنه هر چقدر گفتم نمیخوام کمک کنی گفت نمیشه خلاصه دو روز بعد دیدم گردنبند اسمی که شوهرم برای تولدم خریدا بود نیست به شوهرم گفتم گفت میدا میشه حتما تو خونس
بعدش مادر شوهرم فهمید خیلی اعصبانی شد همش به شوهرم میگفت عقل نداره نمیتونه مواظب چیزی باشه شوهرم هم سر همین موضوع منو زد امروز صبح رفته بودم خونشون از کمد داشتم جیزی برمیداشتم دیدم گردنبند اون جاست گفتم این ماله کیه گفت نمیدونم افتاده بود تو خونمون آخه اسم من روش نوشته دیگه تو فامیلشون هم کسی اسم منو نداره چیکار کنم الانم