من و همسرم چند ماهیه که اومدیم تهران برای زندگی
چون کسب و کارمون اینجا بهتره
ولی خونمون کوچیکه فقط یه اتاق داریم
بنابراین اتاق برای مهمان ندارم
ولی فامیل شوهرم ول کن نیستن
هر کدوم یه کار اداری چیزی دارن میان خونه ی ما
از دو روز قبل از روزی که کار دارن میان تا دو روز بعد میمونن مثلا خاله ها و دایی های شوهرم که هیچ صميمتی بینمون نیست میان خانوادگی
مادرشوهر و برادرشوهرم هم که کلا به عنوان تفریح میان
من بخش زیادی از کارم رو از توی خونه انجام میدم بنابراین اصلا دوست ندارم کسب و کارم با مهمون قاطی بشه
خانواده ی خودمم میان ولی خیلی کم میگن اذیت میشی و البته باهاشون راحتم
وقتی میان خودشون آشپزی میکنن و کارا میکنن
ولی فامیل شوهرم همه چیزو باید خودم انجام بدم و وعده های غذایی و میان وعده و همه چیز سر تایم باشه
کارام همه عقب میمونه
بعد از رفتنشون دچار خستگی و درد روحی میشم
و دلم میخواد قید درآمد بیشتر رو بزنم برگردم شهرمون
چون اون درآمد بیشتری که دارم همش خرج همین مهمونایی میشه که رودربایستی هست و باید همه چی واسشون عالی پیش بره
خانواده ی خودم که میان حتی با این که میگم تو خونه همه چی هست گوشت و برنج و هر چیزی که فکر کنید رو میارن میگن ما اومدیم برای دیدن خودتون ؛نیومدیم اول زندگی خرج رو دستتون بذاریم☹️☹️ولی خانواده ی شوهرم همیشه کاملا دست خالی میان یا یه ظرف بلور بی کاربردی چیزی میارن 😑
اینم بگم شوهرم خودش خیلی از رفتارشون خجالت میکشه و ابراز شرمندگی میکنه
ولی هیچ کاری از دستش برنمیاد