من والا ی جا شیشه رو ندیدم با کله رفتم تو شیشه..
ی جا هم فقط سرمو کردم داخل مغازه سوال بپرسم ...درش از این حسیا بود..
لامصب بسته شد.. محکم خورد ب سرم..
سرم موند بین دیوار و در..
فروشنده بینوا چشاش گرد شده بود مثل میخواست ب من تذکر بده...هی با چشای گرد میگفت در...در..😂
منم سوالم یادم رفته بود.. منتظر بودم ببینم منظورش چیه ک ی دفه گرومپ.... همه جا سیا شد...
خواهرمم عوض کمک لرز خنده گرفته بود..
تا ی ساعت گیج میزدم از سردرد.. 😵🤒