بچها شایدم قبلا اینطوری نبودم ولی الان کلا با بابام یجوری ام..یعنی انگار خیلی فاصله گرفتم...هروقت میره سفری چیزی خب انتظار میره اقلا یه زنگ بزنم احوالپرسی کنم.نه که منم نمیخواما ولی خب وقتی زنگ میزنم حرفی جز چخبر ندارم اونم میگه هیچی سلامتی بعدش من دیگه واقعا حرفی ندارم بزنم...اونم فکر میکنه چون قبلا یکی دوبار بهم گفته بی معرفت زنگ نزدی منم زنگ میزنم ولی چون دلم تنگ نشده بوده حرفی ندارم بزنم🚶🏻♂️درحالی که اصلا دلیل نمیشه...نمد چمه