سلام خواهرم عقده وام ازدواجشونو گرفتن بعد دامادمون یه مغازه شریکی با پدرش هرچی ب باباش گفت میخام طبقه بالا بسازم. بیا یه امضا بهم بده تا بعدا برادر و خاهرام ادعایی از طبقه بالا نداتشه باشن چون خودم میخام درستش کنم ولی باباش نیومد امضا کنه گفت ب شرطی امضا میکنم که اینو ببری دیگ بجا سم ارثت دامادمون میخاست خودش. درستش کنه اون میگفت بجا سهم الارثت اینم گفت واسه چیمه اصلا نمیخام بعد باباش اومده مغازه رو اجاره داده بعد ب داماد ما میگه کرایش مال خودمه فقط ب تو هیچی نمیدم دامادمونم بیچاره هیچی از خودش نداره فقط این مغازه با وام ازدواجش الان ب پدرش گفته بیا سهمتو ب من بفروش پدرش میگفت ۶۰۰ ملیون با چه بدبختی و التماسی کردش ۵۰۰ ملیون اینم بگم ک پدر من بیچاره کارگره مستاجره هیچی از خودش نداره حتی به حصاب بانکی خوب ب دامادمون گفت وام ازدواج دخترم مال خودمه تا براش جهیزیه بخرم دامادمون ندارم میخام با این وام یه کار کاسبی راه بندازم ۸۰ ملیون بهت میدم بده جهیزیه خودت قسطشو بده بابامم قبول کرد گفت اشکال ندارع الان دامادمون میگه میخام سهم بابامو بخرم الآنم دامادمون ب خواهرم گفته پول ندارم ب بابات بدم میخام سهم بابامو بخرم ب من چه بابات وظیفشع برای تو جهیزیه بخره هرچی در توانش بود اندازه ۶۰_۷۰ تومن برات بخره بابام هم بیچاره حتی ده ملیون هم نداره ک پیش قسط بده جهیزیه بخره برا خاهرم الان بنظرتون کار درست چیه؟! بنظر شما ب دامادمون بگیم هرجور شده یه پولی جور کنه ب بابام بده یا ب نظر شما خواهرم وام ازدواج و ب دامادمون بده یا نه مال خودشو از یه طرف خواهرم میگه صاحب اون مغازه میشیم خوشحالع از یه طرف دیگه پولی برای جهیزیه نداره بنظر شما کار درست چیه تورو خدا راهنماییمون کنید