چجوری بشوهرم نشون بدم که

دقیقا ... اسی کنترل روی خورش نداره و اخرین حربه یک زن که میتونه قهر و کم محلی اون باشه رو با گریه و داد و دعوا به فنا داد و حالا طرف واسش تره هم خرد نمیکنه و به جایی رسیده گریه اش برای طرف مهم هم نیست ... همیشه میگم ۹۰ درصد خود ادم باید درست بشه ۱۰ درصد طرف مقابل مهمه ... 

دقیقاً

خداییش چند بار شاید پنج شیش فقط پیش شوهرش گریه کرد خرم

یه بار به خاطر اسبش

یه بار به خاطر دوریش

یع بار به خاطر صورتش

یه بار به خاطر بچه اش

یه بار به خاطر اینکه سم ریختن تو غذاش

می‌بینی این قدر کمه که تونستم بشمرم!

یکم خونسردی کنه با آرامش همراه با چاشنی عشق به جا

راحت می تونه کنترلش کنه 

منم همینم خیلی ضایع میشم😅

اگه خدا کمک کنه طرفو پاره پوره نکنم و زبون تندی نکنم حتماً به کسی که دوسش دارم میگم بدم اومده

اینجور مردا آدمو پیر میکنن...شوهر منم خیلی ببخشید تو خیابون اگه میمونِ ماده هم میدید حتما باید نگاش میکرد...انگار اگه نگاه نکنه امتیاز این مرحله رو از دست میده

هرنگاه کردنی به این‌معنی نیست‌که از طرف خوشش اومده

شاید بهش توجه کرده همین

منم یعنی به هرکی نگاه کنم یعنی عاشقشم یا خوشم اومده 

نه والا اینطور نیست

من قبلا که با خانواده شوهرم ارتباط داشتیم وقتی میرفتیم خونه ی مادرشوهرم شوهرم بین دوتا از خواهراش می‌نشست سر سفره یا کلا فقط با اونا حرف می‌زد و انگار من وجود ندارم منم همیشه اونجا میرفتیم ناراحت بودم و حتی غذا هم نمیخوردم ولی اون اصلا نمیفهمید یا می‌فهمید از قصد ادامه می‌داد نمیدونم تا اینکه یبار گفتم از این کارش ناراحتم که گفت اونا خواهرامن از همه ی دنیا برام عزیزترن اول مادر و خواهرام و خانوادم برام توی اولویتن بعد تو. خیلی دلم شکست

از اون روز منم اولویتم شد دخترم و خودم و خانوادم 

ببخشید استارتر عزیز یهو سر درد دلم باز شد