2777
2789

۲۵ سالمه ، یه پسر دو ساله دارم ، داشتیم قدم می‌زدیم ، یه خانمه با تعجب پرسید ,بچه خودته گفتم آره ، گفت مگه چن سالته ، گفتم ،۲۵ گفت ظریفی بهت نمیاد 

نمی دونم از نظر بقیه چجوریم ولی خودم احساس پیری می کنم ، چون به نظر خودم زود مسعولیت مادر شدن را پذیرفتم ، اونا که از دل من با خبر ندارن ،

بعد دوباره منا به همه نشون داد ، همه نگام کردن ، به دخترش ، و چند تا خانم دیگه 

می‌خوام از این به بعد بگو این پسر خواهر زادمه ، نمی‌خوام همه با تعجب بهم نگاه کنن ،

به نظرتون چجوری رفتار کنم ، چون خیلی این موقعیت برام پیش میاد

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اون بجه از وجودته سرتو بالا بگیر خیلی محکم بگو این عشقه مامانشه ن بگی خاهر زادمه عاطفه مادریت کجا رفتع 

۱۴۰۲/۱۱/۲۱ ساعت ۱۲:۰۰ دقیقان وقتی ک داشت اذان میداد فرشته کوچولوم وارد زندگیم شد .انشالله حس مامان شدن قسمت همه منتظرا من ۳ سال منتظر بودم دوست داشتی تاپیک معجزه مامان شدن منو بخون شاید بدردت خورد دوست خوبم 🙇‍♀️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز