2777
2789
عنوان

بغضِ همیشگیِ من...

155 بازدید | 9 پست

همیشه شاکرِ نعمتهایی که بهم دادی هستم

شکر گزارِ سلامتی

شکر گزارِ وجود دخترم

شکرگزار وجود تک تک اعضای خانوادم


اما همیشه کمبود محبت داشتم

خیلی وقتا سعی کردم محتاج محبت کسی نباشم و یمدت خوب گذشته ولی‌باز چیزی‌پیش میومد که انگار داغ دلم تازه میشد

و کل گذشته یادآوری میشد واسم

جزئیات خیلی کوچیکن و شاید بنظر بیاد چیزی مهمی نباشه

ولی روهم رفته از من آدمی‌ساخته با یک‌شخصیتی که یک خلاء بزرگ همیشه تو زندگیش داره "حس دوست نداشته شدن"


از بچگی

توی فامیل انگار‌هیچکدوم از‌بچه های‌فامیل منو دوست نداشتن

و همیشه با دوتا خواهرام خیلی بهتر‌بودن

حتی بزرگای‌فامیل

ازشون حرفای منفی کم نشنیدم

درمورد حسشون نسبت به من

و مقایسشون با خواهرام


تو مدرسه...

معلما...

تو هر رده از مدرسه فقط ‌یه دوست داشتم

کل دوران ابتدایی یه دوست

دوران راهنمایی فقط یه دوست

دبیرستان و دانشگاه هم همینطور


همیشه حس کردم آدم دوست نداشتنی هستم

خانواده...

خواهر برادرا خیلی باهم خوبیم

ولی همیشه حس کردم اونا باهم بهترن

اون دوتا خواهرامو بیشتر دوست دارن


خیلی سعی کردم به خودم بگم نه اینطور نیست، واسه خودم یادآوری کنم که چه زمانایی واسم چکارایی کردن پس دوستم دارن

میدونم دوستم دارن، ولی بحث‌مقایسه که میشه میبینم من خیلی عقب تر از بقیه ام تو ذهنشون


ازدواج کردم و اولش همسرم دوستم داشت بهم ابراز محبت میکرد...

یواش یواش کمتر شد و ...

الان حس میکنم بهم عادت کردیم

یه زندگی سرد

هرخواسته ای ازش دارم هیچوقت‌انجامش نمیده(خواسته درمورد نوع محبت )

خیلی واضح خواسته هامو به زبون میارم

بهش میگم

ولی اصلا تغییری نمیکنه

بهش میگم گوشیتو کمتر دستت بگیر

کمتر‌باهاش سرگرم شو ولی فقط یه روز رعایت میکنه

من و شوهرم کنار هم نمیخوابیم

هردومون اینطور راحتیم

البته شوهرم اول اینطور راحت بود

منم عادت کردم

تو تخت جا واسمون کم میشد

میگفت خوابم نمیبره

خیلی تکون میخوره

بعد از رابطه از هم جدا میخابیم

فقط وقتایی که رابطه میخاد میاد پیشم

و بارها بهش گفتم وقتای دیگه ام که برنامه ای نداری‌ جای گوشی بازی کردن بیا ده دقیقه پیشم بعد برو بخواب

و تو این چند سال شاید دوبار اینکارو کرده فقط

غرورمو گذاشتم زیر پا و بااااارها یادآوری میکنم

ده دقیقه قبل از خواب که با گوشی سرگرم میشی واسم وقت بزار

بچه نمیزاره اصلا باهم حرف بزنیم تو طول روز

ده دقیقه شبا وقت بزار

سر تکون میده به نشونه ی باشه

ولی انگار نه انگار...

همیشه یه بغض همراهم هست

مدام میگم کاش خوشگل بودم

کاش مثل فلانی بودم

کاش حرف زدنم مثل فلانی بود

کاش هیکلم خوب بود


از هرچیز ظاهری متوسط رو به پایینم

انگار خداهم منو زیاد دوست نداشت🙃


به صورتم تو آینه نگاه میکنم ببینم چیه صورتم زیباس؟هیچ

نه ابروی نه مژه نه پوست نه لب و دماغ نه حتی موی خوبی دارم


روزی چند بار میگم خدایاشکرت بابت هرچیزی که بهم دادی

ولی دلم میخاست کمی دوست داشتنی تر بودم

چندتا دوست داشته باشم ولی دریغ...

ایرادامو قبول دارم اما شخصیتی که دارم  ازبچگی درست شده و من فقط بهشون آگاهم

تلاشم واسه درست شدن همیشه بی ثمر بوده

وای اسی همین تازه داشتم در مورد این موضوع که چرا اینقدر تفلونم از خواهرم میپرسیدم 

و واقعا هستم اونقدری که حتی مادرم از بچگی چشم دیدنمو نداشت 

اینقدر خوش برخورد پیش هر کدوم میرم خیلی بد تو ذوقم میزنن و میرن 


من نمیدونم چرا به هر کی میگم الهی یکی لنگه خودت بیفته وسط زندگیت بهش برمیخوره ☹️☹️☹️ یعنی خودشونم میدونن شخصیتشون  در حد نفرینه😆 ولی ای کاش خودم یکی مثل خودم بیاد تو زندگیم ، شبانه روز دعا میکنم ، شما هم که داری میخونی دعا کن 🤗

عزیزم بیان خواسته هاتو مساوی با اصلااا شکستن غرورت ندون این یه نوع مبارزه برای خوب کردن کیفیت زندگیته حتی بیان خواسته های خیلی خصوصیت این حقته کلیشه های تکراری هم از ذهنت پاک کن 

اجازه ندیم ترسِ از دست دادن ها لذتِ داشته هامون رو ازمون بگیره 🌻

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم بیان خواسته هاتو مساوی با اصلااا شکستن غرورت ندون این یه نوع مبارزه برای خوب کردن کیفیت زندگیت ...

وقتی بارها و بارها خواسته های تکراریتو بیان کردی و هیچ نتیجه ای ندیدی تکرار کردن دوباره اش غرورتو ازت میگیره

وای اسی همین تازه داشتم در مورد این موضوع که چرا اینقدر تفلونم از خواهرم میپرسیدم  و واقعا هست ...

من به این نتیجه رسیدم یه شخصیت دافعم

هرکسم بهم نزدیک‌میشه خیلی زود ازم زده میشه🙃

وقتی بارها و بارها خواسته های تکراریتو بیان کردی و هیچ نتیجه ای ندیدی تکرار کردن دوباره اش غرورتو از ...

به طرز بیانت هم بستگی داره محکم و جدی گفتی یا ملتمسانه به نظرم صد بارم شکستن غرور نیست با این جمله ها خودآزاری میکنی 

اجازه ندیم ترسِ از دست دادن ها لذتِ داشته هامون رو ازمون بگیره 🌻
من به این نتیجه رسیدم یه شخصیت دافعم هرکسم بهم نزدیک‌میشه خیلی زود ازم زده میشه🙃

منم ، فکرکنم خدا مارو با تفلون و چدن درستکرده 

من نمیدونم چرا به هر کی میگم الهی یکی لنگه خودت بیفته وسط زندگیت بهش برمیخوره ☹️☹️☹️ یعنی خودشونم میدونن شخصیتشون  در حد نفرینه😆 ولی ای کاش خودم یکی مثل خودم بیاد تو زندگیم ، شبانه روز دعا میکنم ، شما هم که داری میخونی دعا کن 🤗
به طرز بیانت هم بستگی داره محکم و جدی گفتی یا ملتمسانه به نظرم صد بارم شکستن غرور نیست با این جمله ه ...

همه جوره گفتم

ده ساله دارم با شوهرم زندگی میکنم همه روشارو امتحان کردیم

مشاور رفتیم

نمیخاد...

انگار واسش ارزشی ندارم

از وقت گذروندن با من لذت نمیبره

گردش؟با خوانوادش

مسافرت؟با خوانوادش

حتی ترجیح میده با خونواده ی من بره ولی با من، نه

همه جوره گفتم ده ساله دارم با شوهرم زندگی میکنم همه روشارو امتحان کردیم مشاور رفتیم نمیخاد... ان ...

چه عجیب وقتی از اول دوستت داشته این دیگه چه رفتاریه، عادی شدن قابل درکه ولی کنارش وابستگی نمیذاره زن وشوهر از هم فاصله بگیرن بنظرم همینطور که خودتم گفتی شوهرت نمیخواد سعیشو کنه

اجازه ندیم ترسِ از دست دادن ها لذتِ داشته هامون رو ازمون بگیره 🌻
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   moeinipoor  |  19 ساعت پیش
توسط   11aye  |  3 ساعت پیش
توسط   nazgol69mk  |  3 ساعت پیش