سلام دخترای گل..من دانشجوم وسال گذشته با یه دخترخانمی ک ازهمکلاسیامم بود هم اتاق شدم..میگ دیگ نمیخام باهات اتاق بگیرم..بهونه شم اینه ک من گرمایی م وصورتم جوش میزنه تو اتاق گرم وتو سرمایی هستی...اتاق ما به نسبت بقیه اتاقا حتی حنک ترم بود و یکی ازشوفاژا کلا کار نمیکرد فصل گرمام کولرمیزدیم فوقش من لباس میپوشیدم..من خیلی دوسشداشتم🥲🥺همیشه بفکرش بودم وبراش همه کارمیکردم بخدا...باهمه رفیقش کردم وهیچ توقعی م ازش نداشتم نمیدونم چرا اینومیگ..انقد ناراحت شدم بخاطرش ک یه هفته فقط گریه کردم...فک میکردم بعدمدت ها ی رفیق پیدا کردم ک باهاش صمیمی باشم وهمه چیمو بش بگم...(اینم اضافه کنم با ی اقایی رفیق بودیم اکیپی که ب من ابراز علاقه کرد ..اون اقا میگ دوستت ازمن خوشش میومد بخاطرهمینم نتونسه ببینه دیگ مارو باهم)...نمیدونم واقا🥺🥲