به نظرم خودت مقصری ،میتونستی زود ازدواج نکنی و دنبال یه حرفه بری و بعد با شرایط بهتر ازدواج کنی ما ادما خودمون سرنوشت خودمونو رقم میزنیم ،و اینکه سعی کن بهش فکر نکنی هرچقدر درگیرش بشی بیشتر اذیت میشی
محجبه و سر به زیر بعد با همسرت دوست بودی؟
به نظر من رو خودتت کار کن حسادتت رو درست کن
شاید هم تو دلت عقده مونده چون همسر اون انسان خوبی هست و همسر شما نه
همیشه تو بدبختی باشه به هیچی نرسه که تو حسودی نکنی😐تقصیر اونه تو با اولین پسری که دیدی عروسی کردی😐
تقصیرخودت بوده که زودازدواج کردی اونم خوبه کسی متوجه نشده که باهم دوست بودین...کلاواسه زندگیت دنبال مقصرنگرد هرچه کردی خودت کردی...
از قبل ازداوج پسره ی خونه داشت زد ب نام دختره سر عقد، کسی ک بخاطر پایین شهر بودنشون خواستگاراشو رد میکرد قبل ازدواج خونه دار شد، بعد ازدواج این دختر ۳ تا شغل عوض کرد و پسره خم ب ابرو نیاورد بعدم رفت ارایشگری و الان ماهانه خداتومن درامدشه ی ماهه ایفون ۱۳ خرید کسی ک حتی نمیدونست قیمت ایفون چنده، سفرای پشت هم ک میره و تو همه عکسا تو چشمای شوهرش پرستشو میبینم، خودش هیچی حالیش نبود حالا شاگرد داره و از کلاس خصوصیشم درامد داره، بعد منی ک قبل ازدواج راحت میتونستم برم سرکار شوهرم یجوووووری اعتماد ب نفسمو گرفته ک حتی تا سر کوچه هم میترسم تنها برم من برام افسردگی موند و اون دختر خوشبخت شد، ب قران راضی ب بدبختی کسی نیستم فقط میخوام منم خوشبخت بشم میخوام منم ب ارامش برسم، درسته حسودیم شده ولی ب خدا اخلاق نداشت دختره همه توی فامیل ب بدبدهنی و بی ادبی میشناختنشون، همه میدونستن خانوادش بهش اهیمت نمیدن با دوس پسراش دیده بودنش هزار بار اخه این عدالت خدا کجاست من سه روزه با شوهرم قهرم فقط و فقط ب این دلیل ک چرا صبح بیدار شدم گوشیو از شارژ درنیاوردم، ۳ روزه قهره و خونمون سکوته بچم داره اذیت میشه، بعد دغدغه اون دختر اینه ک فیش واریزیش چرا پیامش نیومده، چرا همه چی برعکسه اخه دارم دق میکنم
همه چشم بسته غیب گفتید، خوبه خودش گفت حسودیم میشه،،، ضمنا همه ی ما هرکدوم یه عیب و ایرادی داریم که از نظر یکی دیگه خیلی بزرگ و زشته
توروخدا جبهه نگیرید واسه اسی
نگفت اون پیشرفت نکنه فقط احساس قلبیش و صادقانه به ما گفت.
ماام خیلی وقتا تو دلمون به خیلیا حسادت میکنیم
منم مث تو بودم از روزی که شروع کردم به خودم رسیدن و یکمم سلیطه شدم زندگی عالی شد
ب قران فقط شما و کامنت پایینیت فهمیدین چی میگم، اولا خودم میگم دارم حسادت میکنم دوما من ک نمیگم اون بدبخت باشه همیشه میگم عدالت کجاست ک اون سرنوشتش این بشه و من سرنوشتم این، فقط دلم از این قضیه پره ک خاله بی سواد من با بچه هاش دوست بود و مادر باسواد و کارمند من انقدر ازم دور بود ک حتی تو دوران عقد جرات نداشتم بهش بگم چ اخلاقای بدی همسرمو خانوادش دارن، ی پدر دارم ک ب هرطریقی بود فقط میخواست منو شوهر بده برم از خونه ک خودش ب کثافت کاریش برسه الانم پشتم نیست تا خودمو بچمو از این عذابه هرروزه نجات بدم، حواسم بود غیبت‌نکنم تهمت نزنم گناه نکنم بعد دختری ک با دوست پسراش خونه میرفتو تا میفهمید یکی پیشرفت کرده ابروشو میبرد و حسادت میکرد حالا تمام زندگیش پیشرفت شده، من فقطو فقط ب این ی نفر حسادت میکنم چون واقعا حق من این نبود ک الان اینجا باشمو اون اونجا، هرچیزی ک من ارزوشو داشتم برای اون پیش اومد منم اول ازدواج میخواستم مستقل بشم پدرم نذاشت و ب شوهرم گفت هرجایی ک مرد باشه حق نداری بذاری بره
شوهرم بخاطر اینکه جلو چشمش نباشم میذاره برم ولی انقدر اعصابمو خراب میکنه ک مسلط نشم رو خودم ب حدی اعتماد ب نفسمو گرفته ک خدا شاهده تنهایی تا سرگوچه میترسم برم هزارتا فکر میاد تو ذهنم، از طرفی بچه دارمو کوچیکه خانواده خودم شهر دیگن خانواده شوهرمم قطع رابطن ک اگرم دوست بودن نمیتونستم بچمو بذارم پیششون چون هم تربیتشون غلطه هم تو گوشش میخوندن ک ازم دور بشه اگ شهر خانواده خودم بودم هزار برابر بیشتر از اون پیشرفت میکردم ، من اگ فقط ی خونه داشتم اون حسرت منو میخورد ن من حسرت اونو
این تجربه من با سی شش سال سن همیشه تو دلت برای همه خوب بخواه خدا بهترینا رو برات میخواد
تنها نقطه روشن زندگیم بچمه ک اونم قطعا وقتی با خانواده پدرش رفتو امد کنه منو میذاره کنار و میچسبه ب اونا، همین الانش عاشق پدرشه بااینکه اون خیلی بهش محل نمیده ولی من حرف میزنم جیغ میزنه باباش داد ک میزنه میره خودشو براش لوس میکنه😔 همه زندگیم برااین بچه ست و میدونم حتی اینم دوسم نداره، خستم‌از همه چی کاش فقط ی خونه داشتم از فکر و خیال خونه دیوونه شدم دیگه برامون ارزوی محال شده خونه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
