2777
2789

یه چیزی هست که داره اذیتم میکنه سالهاست

من چهارده سالم بود که شوهرم دادن اوایل شوهر دوست نداشتم چون نمیدونستم شوهر چی هست اصلا 

ولی الان با شوهرم تقریبا هیچ مشکلی ندارم

ولی از همون موقع که عقد کردم بامادر شوهر و پدر شوهرم مشکل داشتم و اصلا ازشون بدم میومد

قطعا به خاطر این که بهم میگفتند چرا نمیای خونمون؟؟؟ 

الان هنوزم از اونا و خونشون رفتن میترسم وهراس دارم من 29 سالمه و مادر دو فرزندم 


ولی هنوزم هر روز ارزوی مرگ پدر شوهرم میکنم

چون خیلی ازش بدم میاد به اشکال مختلفی با رفتارش بی محلی هاش اذیتم میکنه

مشکلم با خودم اینه که دوست ندارم برم خونش ولی از ترسم میرم خونش و اگه یه هفته نرم تا هفتهی دیگه استرس دارم که اگه این هفته برم باهام سرده و بی محلی میکنه در صورتی که اصلا حاضرم بمیرم ولی خونش نرم ولی مادر شوهرم که زن خوبی هست اونم از دستم ناراحته که چرا کم میرم 

وسواس فکری دارم با این که ورزش میکنم افکاری از این دست اذیتم میکنه خواهشا کمکم کنید زندگیم داره به فنا میره

بزرگترین ترسم از زندگی اونا هستن 

همیشه میگم کی میمیرن از دستشون راحت بشم

خب تو رفتنش رو برو اما کم برو،خب پدر شوهرت اگه بی محلی کرد تو صد برابر بی محلی کن،این که ترس نداره،هرکس دیدی کم محلی میکنه بهت تو کلا آدم حسابش نکن حتی اگه پدر شوهرت باشه،😏😏

خدایا شکرت🥰پسر کوچولومو سالم بهم بخشیدی شکرت شکرت

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

هیچ وقت از مشکل فرار نکنید و به فکر حذفش نباشید باید حل کنید.من دیدم یکی همش از خواهرشوهراش گلایه می کرد و جای مادرش بودن،اونا فوت شدند بدتر دختراشون جاشو گرفتند.یعنی وقتی با خواهر شوهر نتونست حل کنه دخترای خواهر شوهر هم بعد مادرشون  به خودشون اجازه دادندبرا دایی و زندایی اعصاب خوردی بکنند.منظورم اینه با مرگشون مشکلت حل نمیشه.میبینی به جاش یه عروس ،یه همکار،همسایه و یا...جلوت سبز میشن.دوره های عزت نفس و اعتماد به نفس شرکت کن.رو‌خودت کار کن.ارزشش رو داره.منفعل نباش

به از این چه شادمانی،که تو جانی و جهانی 
همین که میرم خونش یعنی دارم بهش محل میدم

نه گلم،بین حرفهات بگو اگه مادر شوهرت زن خوبیه بگو بخاطر شما میام،یا بگو بخاطر شوهرم میام،پدر شوهرتم اصلا انگار وجود نداره اونجوری برخورد کن

خدایا شکرت🥰پسر کوچولومو سالم بهم بخشیدی شکرت شکرت
کجا هست هم چین دوره هایی؟؟؟  من واقعا اعتماد به نفس م صفر هست

پیجهای روانشناسی معمولا این دوره ها رو برگزار می کنند.

یه پیشنهاد دیگه دارم دو جلد کتاب زنان زیرک رو دانلود کن بخون،کتاب راز رو بخون

به از این چه شادمانی،که تو جانی و جهانی 
خیلی دوست دارم روی خودم کار کنم

آره خیلی لازمه.تو یه جورایی گذشته منی.البته برا من خانوادگی نبود،مربوط به محل کارم بود.اما خیلی اذیت شدم.از وقتی رو خودم کار کردم،ارتقا شغلی خوبی نصیبم شد.ادامه تحصیل دادم وکلی اتفاقات خوب رقم خورد.

به از این چه شادمانی،که تو جانی و جهانی 
یعنی شماهم همین کتابا رو خوندی خوب شدی؟؟؟ 

آره کتاب خوندم.از خدا کمک خواستم و رابطه ام رو با خدا قویتر کردم.کتاب راز رو خیلی دوست داشتم.معجزه سپاسگزاری هم خوبه.

به از این چه شادمانی،که تو جانی و جهانی 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792