شوهرم گفت حس می کنم دوستت ندارم، گفتم به تخمدون چپم.
نمی دونم چرا از همون موقع عاشقمه،😁😁😁😁
مادر شوهرم داشت گریه می کرد و نمایش میداد که بچه هام رو چشم زدن مشکل دارن. منم با خونسردی گفتم بعضی وقتا چشم نیست آه و نفرینه. لال شد و یه هو اشکش قطع شد رفت چای دم کنه