من همیشه تنهام تنهایی تنها تو جمع تو خانه خانواده
از وقتی مریض شدم دیگه مثل سابق نیستن باهام
خیلی غمگینم ک نمیتونم مادر شم
نفسم میگیره و میفتم دارو میخورم اما خب تا زمانی ک میخورم خوبم از وقتی یادم تو سختی بودم تو درد رنج
هیچ وقت ی نفر نیومد بهم بگه تو استراحت کن من کمکت میکنم
من بیمارستان هم تنهایی میرم