اصلا نا ندارم از جام بلندشم.
شماهام اینجور شدین ؟؟
۳روزه باشوهرمم اصلا حرف نزدم یه شب فقط خونه خودمون بودیم ..اونم جامونو جدا انداختیم.البته من نبودم خودش جاشو جدا کرد .الان نمیدونم کجاس منم خونه ی بابامم.دیشب مامانم بهش زنگ زد برا شام ،گفت بخدا خارج شهرم خیلی دیر برمیگردم.
میدونم کاراشتباهی نکردم وگرنه الان عذاب وجدان داشتم و همش خودخوری میکردم...
حالم عادیه فقط احساس تنهایی میکنم.
میاین تایپیک قبلم یه راهنمایی کنید توروخدا😭😭😭😭
این حس از وابستگیه سعی کن تحملش کنی یه مدته بعدش درست میشه
چرا باهم قهرین؟نزدیک پریودته؟
منم همیشه حس تنهایی دارم با دوتا بچه دلم میخواد هر روز برم بیرون یا کسی خونمون بیاد
وقتی خونم اصن به کارام و بچه ها نمیتونم برسم واقعا ناراحتم از این موضوع
این سومین بارشه که میاد زندگیمونو میذاره کف دست بابا اینا...دوس ندارم صحبت کنم از زندگیم دوس ندارم قضاوت بشم ....بهش گفتم اگه نمیتونی مشکلمونو حل کنی حق نداری به کسی بگی فقط بریم پیش مشاور...ولی باز ...
