2777
2789
عنوان

دوره درمان واژینیسموس

363 بازدید | 20 پست

سلام من ۲ ساله ازدواج کردم و حدودا ۱ ماهه خونه خودمم

واژینیسموس دارم و توی دوره درمانم

حالم اصلا خوب نیس حس بدی دارم

از قبل تمرین هم حالم خوب نبود

چشمام سیاهی میره و همش ضعف دارم 

تجربش و داشتین؟

من یک مهندس موفق میشم و 

من اینطور بودم ۲ سال ولی یه بار ژل روان کننده خریدم انقدر نلاش کردم‌تا شد

۱۴۰۲/۱۱/۲۱ ساعت ۱۲:۰۰ دقیقان وقتی ک داشت اذان میداد فرشته کوچولوم وارد زندگیم شد .انشالله حس مامان شدن قسمت همه منتظرا من ۳ سال منتظر بودم دوست داشتی تاپیک معجزه مامان شدن منو بخون شاید بدردت خورد دوست خوبم 🙇‍♀️

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من اینطور بودم ۲ سال ولی یه بار ژل روان کننده خریدم انقدر نلاش کردم‌تا شد

منم ژل و دستکش تمرین میکنم 

با انگشت وسطی هم خودم هم شوهرم شده فعلا با دستکش هی تمرین میکنم

اصلا حالم خوب نبست 

چیکار کنم بنظرت

من یک مهندس موفق میشم و 

من بدبخت بدون اینکه بدونم این مشکل را داشتم ولی به صورت خفیف شاید ،شیش سال اول زندگی هیچی از روابط نفهمیدم از بس درد کشیدم ولی بعدش که خجالتم ریخت و به آرامش فکری رسیدم کم کم درست شدم ،خودم علتش را اطلاعات غلطی که از شب اول ازدواج و رسم دستمال بود میدونم 

نمیدونم اصلا دنبالش نرفتم اوایل ک فکر میکردم همه اینجورین 

بنظرم موقه رابطه به خودت تلقین کن چه حس خوبی و فلان

با چیش مشکل داری دقیقا

درد داری یا حوصلش و نداری؟

من یک مهندس موفق میشم و 
ینی فقط روی ذهنت کار کردی؟

بله مال من بیشتر منبع روانی داشت ،خیلی خیلی از شب اول میترسیدم چون رسم دستمال داشتیم وخالم و مادربزرگم و مادرشوهرم و خواهرشوهرم تو اتاق دیگه منتظر دستمال بودن و مدام میزدن به در که زود باشین ،خیلی خیلی ترسیدم ،با اینکه هیچ رابطه ای نداشتم همش میترسیدم خون نیاد ،بعد اون از رابطه متنفر شدم،تا جایی که بعد یک ماه کارم به بیمارستان کشیده شد ،چون خودم را خیلی سفت میگرفتم و کلا زخم شده بود و عفونت کرده بود ،ولی هیچ کسی نمیدونست که بابا من نمیتونم ،ولی بعد چتد سال خونه خریدیم ،به آرامش فکری رسیدم ،روی خودم کار کردم ،با همسرم شوخی جنسی میکردیم بعد کم کم خجالتم ریخت و شد

بنظرم موقه رابطه به خودت تلقین کن چه حس خوبی و فلان با چیش مشکل داری دقیقا درد داری یا حوصلش و ندا ...

درد دارم حس بدی بهم میده ب خودمم تلقین میکنم ک مثلا خوشم بیاد ولی نمیشه.مجبوری جلو دهنمو میگیرم میشمارم که حواسم پرت بشه تموم شه بره 😩

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز