ده روز پیش اشتی کردیم تاپیک قبلمو بخونید توروخدا
بعد بچه رو برام اورد
گفت میخوام خوونه رو رنگ بزنم
توام برو با بچه شهرستان دو هفته ای اوضات عوض بشه
منو پسرم اومدیم خونه ی بابام
پسرم دوسالشع و فوق العاده شیطون
بابام همش میگفت برو بیرون
چرا افتادی سرم
ناگفته نمونه قبل این ماجرا رفتیم توافق نامه امضا کردیم
برای طلاق ولی هنوز صیغه ی طلاق خونده نشده
اینقدر بابام اذیتم کرد که زنک زدم شوهرم گفتم بابام میگه بچه رو نگه نمیدارع اذیت میکنه گفت مادرم میاد سراغش گفتم نه مادرت اگه بیاد بچه رو ببره همه چی تموم میشع گفت باشه تموم بشه هر دومون لج کردیم مادرش اومد بچمو برد منم شبانه از خونه بابام زدم بیرون رفتم تهران برای کار مغزم کار نمیکرد
شوهرم امروز زنک زد گفت کجایی نمیدونم از کجا فهمیده بود من تهرانم مطمنم مامان بابام بهش نکفته بودن مطمنم گفتم پیش مامانمم گفت دوروغ میگی تهرانی
بعد شروع کرد فحشای ناموسی داد بهم گفت همین الان برمیگردی خونه مادرت و وایمیسی تا حکم طلاق اجرا بشه تو هنوز زن منی حق نداری بدون اجازه ی من جایی بری بعدم قطع کرد روم منم دارم برمیگردم شهرستان خونه بابام
دارم میمیرم نمیدونم چی کنم
شوهرم خیلی لجبازع بهم گفت حق نداری اسم بچه بیاری و بهم زنگ بزنی
تورو خدا تاپیکای قبلمو بخونید مخصوصا اخریو دارم میمیرم