2777
2789
عنوان

برنامه امروزتون چیه؟

| مشاهده متن کامل بحث + 291 بازدید | 38 پست

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

از صبح که سرکارم بعدازظهرم هربرنامه ای باشه مادرشوهرم گند میزنه توش اصلا نمیتونم برنامه بچینم چون باید ببینیم برنامه اون چیه

فقط 20 هفته و 6 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود 🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🤩 

چمدان ببندم 

کمد مدارک و پوشه و ها کلا کاغذ ها رو نظم بدم 

کتابخونه ها هم گرد گیری لازم دارن 

کلا امروز بیشتر باید به اتاق همسرم که کاغذها و کتاب ها توش هستن برسم

من در تمام عمر اینگونه سفر کردم "گیلان به سمت مشهد وگیلان به سمت قم"

شاغلم ولی امروز خونم.فعلا ک رو تختم.بااینکه همیشه خونه مرتبه دقیقا هم خودم هم همسرم بدونیم ک من یه روز خونم قشنگ خونه رو میترکونیم.ظرف نشسته-لباسا هرکدوم یه طرف...رعایت نمیکنیم چون میدونیم فرصتشو دارم ک تمیز کنم..و امروز از همون روزاست.شوهرم میگه کار نیم ساعته واقعنم تو نیم ساعت انجامش میده ولی من تا شب درگیر کارای خونم

کلاس زبان دارم ساعت ۹

بعدش دیگه هیچ

آنه ! تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت،وقتی روشنی چشم هایت در پشت پرده های مه آلود،اندوه پنهان بود .با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات ،از تنهایی معصومانه دستهایت ،آیا میدانی که در هجوم دردها و غم هایت ،ودر گیرو دار ملال آورِ دوران زندگی ات ،حقیقت زلالیِ دریاچه ی نقره ای نهفته بود؟ آنه اکنون آمده ام تا دستهایت را به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری،در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی ،و اینک آنه ! شکفتن و سبز شدن در انتظار توست ،در انتظار تو  ...💛🪴🍀🌿مینیمالیست 🧚‍♀آرزوهایم را به خدایی سپردم که یوسف را از ته چاه به پادشاهی رساند ...            💌 یادداشت های روزانه ام .
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   neusha23  |  1 ساعت پیش
توسط   افرآ  |  40 دقیقه پیش