2777
2789

تو 15 سالگی مرگ پدر مادرت و تحمل می کنی کم کم میفهمی محکومی به تحمل بعدش خودتو با درس مشغول میکنی که بشی مایه افتخارشون تمام تلاشتم میکنی تهش بهش میرسی ولی باز زندگی باهات لطافت نشون میده یه سریا که فکر میکنی میتونی بهشون اعتماد کنی میشن جلاد روح و بدنت این جلادا کاش غریبه بودن یکی میشه عموت و اون یکی میشه پسر عموت مثلا  تو سن هفده سالگی دردایی رو باید تحمل کنی که خیلی از همسنات تمام دغدغه شون چت کردنه یا بحث کوچک با خانوادشون خانواده ای که میخوان از بچشون محافظت کنن 

آره قبل 15 سالگیم منم لوس بودم خب تک بچم بودم یه زندگی نرمال داشتم بعدشم تا هفده سالگی زندگیم بد نبود ولی همیشه یه غم بزرگ تو دلم بود ولی تو این چند ماهه همه چی رو تحمل کردم کتک خوردن شنیدن حرفای چرت و پرت تحت فشار برای ازدواج با پسرشون نزدیک شدن های پیش از حد. خونه ای که وقتی پدر مادرم بودن محل آرامشم بود یاد آور کننده خاطرات بهترین لحظات زندگیم حالا همون خونه شده شکنجه گاهم. میگن کاراما میگن خدا میگن قانون طبیعت پس کو من تاوان کدوم کار نکرده رو میدم. الانم که باز تحمل میکنم به خاطر یه ماه آینده است و نجات خودم اگه شد. 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز