شوهرم هروقت یه مشکلی برا خانواده من پیش بیاد عین خیالش نیست،مث غریبه ها رفتار میکنه مثلا فوت اقوام من باشه نمیاد،عیادت مریض باشه نمیاد،ولی برا اقوام خودش باشه،از من انتظار داره که خودم رو براشون بکشم،شنا تواین شرایط چطور رفتار میکنید
نه
نیاد نمیرم وسلام😁
هیچی تو همین شرایطم
دارم سعی مبکنم از در بی عاری بهش بفهمونم منم نمیکنم
شوهر ندارم.ولی پدرم همینجورین
خیلی رک بگید انتظار دارید فعال تر باشن
وگرنه شما هم رسمی میشید
ما جفتمون عین فرزند برای خانواده همدیگه ایم
شوهرم اینجور نیست اما اخلاقای بدتر داره بددهن سلطه گر و دروغ میگه گردن نمیگیره
شوهرمن اینجور مواقع بیشتر ازمن خودش درگیر می کنه کمک می کنه ،اگه غیر این رفتارکنه منم مثل خودش رفتار می کنم
اینجوری نیست. ما برعکس شماییم
ن
هر کاری انجام بده منم در همون حد ام برا اون و خانوادش
ولی کلا مراسم ختم یا عیادت و اینارو خیلی اهلش نیس چ فامیل خودش چ من
من مجبورش میکنم بریم
ماهردوبرای درجه یک هم تمام توانمونومیزاریم مثل پدرومادروخواهروبرادر ولی اقوام نه اجباری نمیکنیم همو هرطورخودمون صلاح بدونیم ولازم بدونیم
مثلا دوروز پیش برادرزاده من عمل جراحی داشت اون اصلا نیومد برا عیادت ،وهیچ کارمفیدی هم انجام نداد،فردا برادرزاده خودش عمل داره از من توقع داره ،منم بهش گفتم چیزی که عوض داره گله نداره واونم قهر کرد وبهش برخورد
نه خداییش اینجوری نیست ولی خانواده منم قدرشناسن. اما اینکه از من هم متقابلا همچین توقعی داره برا من خیلی سخته چون خانوادش فوق العاده بی چشم و رو ان
مامانم عمل داشت شهر دیگه،گفت تو اگه نتونی با بچه کوچیک بیای ولی من تنها میرم که بابات پشت در اتاق عمل تنها نباشه🥺🥺🥺
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
