سلام جیران جون
الهی بگردم بلا دور باشه ناراحت شدم برا مادر
الهی زودتر خوب بشن بخیر بگذره عزیزم
نمیدونم خیلی کامل توضیح بدم یا نه
ولی از ته قلبم اینو میگم که من احتیاج داشتم این حرفارو از شما و بقیه دوستای اینجا بشنوم
چون من اطرافم اکثرا مدلشون اینجوریه که وضعشون خوبه و خونه دارن یعنی اجاره نشینی دوروغ نگم فقط یه پسر عموم هست که اونم خب ساپورت پدرش میشه...
جیران اصلا حرفات تلخ نبود بلکه ته دل خودمم همین بود
فقط از اینکه تنهام و دارم تصمیم میگیرم میترسیدم
که نکنه دارم اشتباه میکنم و باید حتما یه خونه کوچیک بخرم
میدونم خیلی دیر داره میشه برا ازدواجم
حسرت های زیادی به دلم مونده
نامزدم پسر زحمت کشیه از صبح تا شب سرکاره که بتونه بیشتر در بیاره قسطا رو بدیم
نه اهل دوده نه اهل رفیق بازی نه هیچی
نمیگم خیلی کامله ولی به طور کل سالم و مرد زندگیه
بخدا من واقعا واقعا خیلی تنهام
من ناله زاری دوس ندارم همیشه دوس دارم قوی باشم ولی کنارش ترس و استرس دارم و نمیتونم درست تصمیم بگیرم
چون هیچ وقت تشویق نشدم و ته دلم ترس دارم
خوب شد اینارو بهم گفتی چون میخواستم وام طلا رو بگیرم و بزارم روی پولمون و همون گلشهر و شاهین ویلا اینا قولنامه ای بخریم
پس بیخیال بشم و با همین پول رهن کنبم
انشالله اخر هفته به مامانم بگم و ...
بد موقعیتی هم هست پدرم مریضن و شیمی درمانی و حالت های کلافگی و به شدت عصبی شدن
ولی منم گناه دارم
توکل بخدا میرم جلو
واقعا از ته قلبم ممنونم برام وقت گذاشتی و نوشتی
الهی همیشه حال دلت خوب باشه و مادر هم سلامتیشون رو بدست بیارن❤️❤️❤️❤️❤️