دقیق یادمه
9 صبح روز پنج شنبه 11 اذر 1400 بنده در کلاس هفتم تحصیل میکردم😁😁😁
اقا ما پاشدیم از خواب حالا مامان بابام نشسته بودن دوتایی صبونه میخوردن رفتیم دشوری دیدم که اره....حموم خون راه افتاده اون تو
با اینکه میدونستم از قبل مامانم گفته بود ولی انقدر تباه بودم فکر میکرم پردم به فنا رفته عین لباسشویی داشتم میلرزیدم
مامانمو صدا کردم گفتم ک اره اینجوری شده
حالا قیافه مامانم :😐
مامانم : پاشو برو حموم
هیچی دیگه حالا بابامم شاهد این همه اتفاق بوده
صبح شنبه در حالی داشتم کفش میپوشیدم برم مدرسه بابام:
نمیخاد پیاده بری هوا سرده کمرت درد میگیره خودم میبرمت با ماشین
من : 😐💔
خلاصه که خیلی حال کردم با اولین پریودم حس خوبی داشت درکل (: اخع همیشه ارزوم بود زودتر پریود شم تجربش کنم وایب خوبی بهم میداد(:
ولی اونجایی که از شدت تباهی فکر میکردم پردم پاره شده یادش میوفتم پاره میشم از خنده😂😂💜